بوستان سعدیبوسْتان، یا سعدینامه، هنریترین و شاعرانهترین مثنوی حکمی - اخلاقی و عرفانی در ادب فارسی، سروده سعدی شیرازی (ه م)، شاعر پرآوازه ایران در سده ۷ق/۱۳م است. فهرست مندرجات۲ - پیشینه ۳ - مضمون بوستان ۳.۱ - ستایش از محمد بن سعد ۳.۲ - مدینه فاضله ۳.۳ - جایگاه ۴ - شیوه سعدی ۵ - بوستان و شاهنامه ۶ - دیدگاه قابل تحلیل بوستان ۷ - تحلیل ادبی و هنری بوستان ۷.۱ - خصلت متناقضنمای بوستان ۷.۲ - توجه سعدی به فردوسی و نظامی ۷.۳ - سنجش سعدی و نظامی ۷.۴ - مقایسه بوستان و شاهنامه ۷.۴.۱ - حکم منفی ۷.۴.۲ - حکم مثبت ۷.۵ - برتری سعدی بر فردوسی ۸ - تحلیل حکمی و محتوایی بوستان ۸.۱ - حکمت نظری ۸.۱.۱ - مسائل عشق و عرفان ۸.۱.۱.۱ - عشق مجازی و حقیقی ۸.۱.۱.۲ - نظریه معشوق جویی ۸.۱.۱.۳ - نظریه وحدت ۸.۱.۱.۴ - نظریه فنای در عشق ۸.۲ - حکمت عملی ۹ - مسائل سهگانه حکمت عملی ۹.۱ - اخلاق ۹.۱.۱ - مرحله تجلیه ۹.۱.۲ - مراحل تخلیه و تحلیه ۹.۱.۳ - مرحله فنا ۹.۲ - تدبیر منزل ۹.۲.۱ - زن ۹.۲.۲ - صفات زن نیک ۹.۲.۳ - صفات زن بد ۹.۲.۳.۱ - تحمل زن بد ۹.۲.۴ - تدبیر فرزندان ۹.۲.۴.۱ - روش تعلیم و تربیت ۹.۲.۴.۲ - موارد تعلیم و تربیت ۹.۳ - سیاست مدن ۱۰ - آرمانشهر سعدی ۱۰.۱ - شهریاران ۱۰.۲ - سپاهیان ۱۰.۲.۱ - صلح ۱۰.۲.۲ - جنگ ۱۰.۲.۲.۱ - تشکیل نیروی نظامی ۱۰.۲.۲.۲ - آیین مردانگی ۱۰.۲.۲.۳ - تدابیر جنگ ۱۰.۲.۲.۴ - توصیهها ۱۰.۳ - پیشهوران ۱۰.۳.۱ - تأکید بر خدمت به خلق ۱۰.۳.۲ - توسل به خدا در برابر ستمکار ۱۱ - اهمیت بوستان ۱۲ - نسخهها و شرحها و ترجمهها و چاپها ۱۲.۱ - نسخههای خطی ۱۲.۲ - شرحها ۱۲.۳ - ترجمهها ۱۲.۴ - چاپها ۱۳ - فهرست منابع ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - نام کتاببا آنکه سعدی به نام کتاب دیگر خود گلستان تصریح کرده است. [۱]
سعدی، کلیات، ج۱، ص۳۳، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
اما به نام این مثنوی که از آن با تعبیر «نامبُردار گنج» یاد میکند. [۲]
سعدی، بوستان، بیت۱۱۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
اشارهای نکرده است. نسخههای کهن این مثنوی، نام سعدینامه برخود دارند و نسخههای متأخر و جدید، نام بوستان؛ و چنین مینماید که ارباب ذوق، از یک سو به قرینه نام گلستان، و از سوی دیگر بر اساس دو بیت از مقدمه این کتاب [۳]
سعدی، بوستان، بیتهای، ۱۰۲، ۱۲۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
که البته بوستان در آنها معنی لغوی خود را دارد، بر سعدینامه نام بوستان نهادهاند. [۴]
فروغی محمدعلی، مقدمه بر «بوستان»، ج۱، ص۱۹۸، کلیات (نک: هم، سعدی).
[۵]
نورالله ایران پرست، مقدمه بر بوستان سعدی، ج۱، ص۲، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۶]
محمدعلی طبری، زبده الاثار، ج۱، ص۱۰۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۷]
یوسفی غلامحسین، جهان مطلوب سعدی در بوستان، ج۱، ص۱۵، بوستان (نک: هم، سعدی).
[۸]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص۱۵۸، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمد حسن مهدوی اردبیلی، تهران، ۱۳۶۴ش.
نام کتاب بنا بر نسخههای خطّی قدیم، از جمله نسخه کتابخانه بنیاد بودمر در ژنو (تحریر در ۷۲۰)، سعدینامه بوده [۹]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ص۲۰۰، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف
گویا بعدها خودِ شاعر یا، به احتمال بیشتر، نسخه نویسان برای قرینه سازی با گلستان، نام بوستان را برای کتاب برگزیدهاند و نام اصلی آن کم کم فراموش شده است. در مقدمه یکی از نسخههای قدیم در بیتی به نام «بوستان» اشاره شده است: «ز بهر تماشاگه دوستان/ کتابی است نام خوشش بوستان» [۱۰]
محمد موسی هنداوی، سعدی الشیرازی: شاعر الانسانیه، ج۱، ص۳۰۱، عصره، حیاته، دیوانه «البوستان»، قاهره ۱۹۵۱.
و در مقدمه نسخههای معمول هم ابیاتی هست که علاقه شاعر را به کلمه «بوستان»، هرچند در معنای لغوی آن، و نظر نسخه نویسان را به این تسمیه نشان میدهد. [۱۱]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف.
فروغی در مقدمه خود بر بوستان استنباط کرده است که سعدی مدتی پس از اتمام اثر، برخی اشعار و کلمات و احتمالاً نام آن را تغییر داده است [۱۲]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ص۲۰۰، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف
به نظر میرسد که وی از مدتها قبل از ۶۵۵، بخشها یا دست کم حکایتهایی از بوستان را به نظم درآورده بوده و در تاریخ یادشده پایان رسمی کتاب را اعلام کرده است.۲ - پیشینهبوستان که زمینههای سرودن آن در طول سیر و سیاحتهای سعدی فراهم آمده [۱۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۹۸،۹۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و بخشهایی از آن هم پیش از بازگشتِ سعدی به شیراز سروده شده بود، بنابر اشاره سعدی در دیباچه بوستان [۱۴]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ص۳۷،چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف .
در ۶۵۵ق، در فاصله دو عید [۱۵]
سعدی، بوستان، بیت ۱۱۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
-احتمالاً عید فطر و قربان [۱۶]
یوسفی غلامحسین، توضیحات بر بوستان، ج۱، ص۲۱۹، (نک: هم، سعدی).
- به نام ابوبکر بن سعد بن زنگی، اتابک سلغری فارس (حک ۶۲۳- ۶۵۸ق/ ۱۲۲۶-۱۲۶۰م) به پایان آمد [۱۷]
سعدی، بوستان، بیت ۳۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و به تعبیر خود شاعر در این سال «پُردُر شد این نامبردار گنج». [۱۸]
سعدی، بوستان، بیت ۱۱۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
از ۱۲۳۹/۱۸۲۴ ـ که ظاهراً نخستین بار بوستان در کلکته چاپ شد [۱۹]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص۳۶۰، ترجمه محمد حسن مهدوی اردبیلی و غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ش.
ـ تا روزگار ما که منقّحترین بوستان را غلامحسین یوسفی در ۱۳۵۹ش با سرمایه انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی چاپ کرد، دهها چاپ بوستان همراه کلیات سعدی یا جداگانه در داخل و خارج از ایران عرضه شده است که هر کدام به گونهای و در دورهای توجه محقّقان را به خود جلب کرده است.۳ - مضمون بوستانبوستان در بحر متقارب (هموزنِ شاهنامه فردوسی) بر طبق نسخه مصحح غلامحسین یوسفی در ۰۱۱`۴ بیت سروده شده است. این مثنوی گذشته از یک دیباچه (یک حکایت) در توحید، نعت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ستایش خلفای راشدین، سبب نظم کتاب و مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی و محمد بن سعد بن ابیبکر، دارای ۱۰ باب، بدین ترتیب است: ۱. عدل و تدبیر و رای، (۱۹ حکایت). ۲. احسان، (۲۹ حکایت). ۳. عشق و مستی و شور، (۱۹ حکایت). ۴. تواضع، (۲۷ حکایت). ۵. رضا، (۱۲ حکایت). ۶. قناعت، (۱۵ حکایت). ۷. عالَم تربیت، (۲۲ حکایت). ۸. شکر بر عافیت، (۹ حکایت). ۹. توبه و راه صواب، (۱۹ حکایت). ۱۰. مناجات و ختم کتاب. (۳ حکایت). از میان حکایتهای آن حدود بیست تا سی حکایت مهمتر و قابل بحث و بقیه، تمثیلها و نکتههای اجتماعی، تربیتی، سیاسی و اخلاقی است که ظاهراً سعدی برای ارائه و رنگ آمیزی و دلپذیرکردن دیدگاههای خود آفریده و هر یک را در جای لازم به کار برده است. بنابراین، بسختی میتوان پذیرفت که حوادث این حکایتها، بخصوص آنها که خود شاعر به عنوان یکی از شخصیتهای حکایت ظاهر میشود، در عالم واقع اتفاق افتاده باشد؛ بویژه آنکه این حکایتها کمتر در منابع پیشین نمونه و مأخذی دارد. [۲۰]
ابراهیم قیصری، «یادداشتی درباره مأخذیک داستان از بوستان»، ج۱، ص۱۹۷، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۹، ش ۱و۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۵).
از میان حکایتها، داستان سفر سعدی به سومنات، [۲۱]
ابراهیم قیصری، «یادداشتی درباره مأخذیک داستان از بوستان»، باب هشتم، ص۱۷۸-۱۸۰، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۹، ش ۱و۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۵).
بسیار مورد بحث و نقد و نظر قرار گرفته و در وقوع آن تردید شده است. [۲۲]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص۵۹، ترجمه محمد حسن مهدوی اردبیلی و غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ش.
با اینهمه، حکایتهای بوستان از نظر شکل شناسی، محتوا و القای اندیشههای سعدی مهم و سزاوار مطالعه و تحقیق است. [۲۳]
محمد موسی هنداوی، سعدی الشیرازی: شاعر الانسانیه، ج۱، ص۳۲۲ به بعد، عصره، حیاته، دیوانه «البوستان»، قاهره ۱۹۵۱.
۳.۱ - ستایش از محمد بن سعددر دیباچه بوستان [۲۴]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه،ص۳۸-۳۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف
علاوه بر ذکر نام و مناقب ابوبکر بن سعد بن زنگی (حک :۶۲۳ـ ۶۵۸) که از او در پنج حکایت دیگر کتاب هم یاد شده، [۲۵]
محمد قزوینی، «ممدوحین شیخ سعدی»، ج۱، ص۷۲۲ـ۷۲۴، در سعدی نامه: یادگار هفتصدمین سال تألیف گلستان، تعلیم و تربیت، سال ۷، ش ۱۱ و ۱۲ (بهمن ـ اسفند ۱۳۱۶).
ابیاتی در ستایش محمد بن سعد بن ابوبکر آمده است. [۲۶]
محمد قزوینی، «ممدوحین شیخ سعدی»، ج۱، ص۴۰، در سعدی نامه: یادگار هفتصدمین سال تألیف گلستان، تعلیم و تربیت، سال ۷، ش ۱۱ و ۱۲ (بهمن ـ اسفند ۱۳۱۶).
از آنجا که وی سه سال پس از سرودن بوستان به حکومت رسید، این ابیات باید از افزودههای بعدی شاعر بر بوستان باشد.۳.۲ - مدینه فاضلهبوستان با آنکه بظاهر نخستین کتاب سعدی است، آرمانشهر و مدینه فاضله وی نام گرفته و برخی از محقّقان «جهان مطلوب سعدی» را در آن یافتهاند. [۲۷]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ص ۱۷، مقدمه یوسفی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف.
سعدی در این کتاب زیباترین ارزشهای اخلاقی را با والاترین دیدگاههای اجتماعی در هم آمیخته و با ترکیب فرهنگ ناب ایرانی ـ اسلامی و تجربه اندوزیهای کم نظیر خود، جهان مطلوب خود را وصف کرده است.۳.۳ - جایگاهبوستان از نظر جوهر شعری و اصالت ادبی نیز، به رغم پارهای کاستیها و ناهماهگنیها که خود شاعر نیز بدان واقف بوده است، [۲۸]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ج۱، ص۳۷، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف.
مقامی ممتاز دارد و یکی از مثنویهای برتر زبان فارسی قلمداد میشود. گرچه چنین مینماید که گلستان اعتبار ظاهری و عمومیت بیشتری از بوستان پیدا کرده است، برخی نظری جز این ابراز داشتهاند. [۲۹]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف.
[۳۰]
غلامعلی رعدی آذرخشی، «سخنی درباره شاهنامه و بوستان»، ج۱، ص۴۷۰، آینده، سال ۸، ش ۸ (آبان ۱۳۶۱).
۴ - شیوه سعدیسعدی در بوستان با تلفیق شیوهها و نوآوریهای موجود در تمام مثنویهای نامآور پیش از خود، از شاهنامه گرفته تا حدیقة الحقیقة سنایی و مخزن الاسرار نظامی، شیوه نوینی آفریده و تلویحاً به مقابله با همگی آنها برخاسته است. در برتری بوستان بر حدیقة الحقیقة و مخزن الاسرار به لحاظ محتوا و اندیشه و جنبه شعری تقریباً شکی نیست [۳۱]
عبدالحسین زرین کوب، سیری در شعر فارسی، ج۱، ص۷۹، تهران ۱۳۶۳ش.
اما سعدی با اینکه از وزن شاهنامه استفاده کرده، با تغییر محتوا و موسیقی خاصّ اثر، تقریباً از رویارویی مستقیم با شاهکار فردوسی تن زده و راه تازهای در مثنوی سرایی فارسی به وجود آورده است. [۳۲]
غلامعلی رعدی آذرخشی، «سخنی درباره شاهنامه و بوستان»، ج۱، ص۴۶۰ـ۴۶۲، آینده، سال ۸، ش ۸ (آبان ۱۳۶۱).
۵ - بوستان و شاهنامهبرخی از محقّقان به تعارض تلویحی بوستان و شاهنامه رسیدهاند. [۳۳]
غلامعلی رعدی آذرخشی، «سخنی درباره شاهنامه و بوستان»، ج۱، ص۴۶۸ـ۴۶۹، آینده، سال ۸، ش ۸ (آبان ۱۳۶۱).
[۳۴]
تقی وحیدیان کامیار، «فردوسی و سعدی در حماسه سرایی»، ج۱، ص۴۴ـ ۵۰، کتاب پاژ، ش ۱ (دی ۱۳۶۹).
[۳۵]
عبدالحسین زرین کوب، سیری در شعر فارسی، ج۱، ص۷۹، تهران ۱۳۶۳ش.
برخی نیز به تأثیر وسیع شاهنامه بر بوستان و دنیای اندیشه سعدی اشاره کردهاند. [۳۶]
منصور رستگار فسائی، «سعدی و فردوسی»، ج۲، ص۶۸ـ۶۹، در کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد شیخ مصلح الدین سعدی (۱۳۶۳: شیراز)، ذکر جمیل سعدی: مجموعه مقالات، تهران ۱۳۶۴ش.
۶ - دیدگاه قابل تحلیل بوستانبوستان از دو دیدگاه قابل تحلیل و بررسی است: ۱. از دیدگاه ادبی - هنری، ۲. از دیدگاه حکمی - محتوایی. ۷ - تحلیل ادبی و هنری بوستانمثنوی آفریننامه ابوشکور بلخی، کلیله و دمنه منظوم رودکی و مثنویات ناصرخسرو مثنویهای اخلاقیای هستند که پیش از بوستان در بحر متقارب سروده شدهاند، اما هیچیک جامعیت بوستان را ندارند. [۳۷]
محمد خزائلی، شرح بوستان، تهران، ۱۳۶۲ش.
ظاهر مثنوی حکمی - اخلاقی بوستان چندان ساده مینماید که بسیاری از محققان به ژرف ساختِ هنری آن توجه نکردهاند، در حالی که اگر از منظری هنری به آن بنگریم، آن را هنریترین اثر ادبی مییابیم که آکنده از صنایعِ بدیعی و بیانی و شگردهای هنری است. [۳۸]
سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ج۱، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۷۴ش.
ویکنز مینویسد: سعدی بیش از هر چیز و بیش از هر جهت، از بابت ادبی صنعتگر و دارای خلاقیت هنری است و بوستان نیز بیش از همه، از جهت ادبی و خلاقیت هنری درخور توجه است. [۳۹]
Iranica، ج۴، ص۵۷۴.
همو یادآور میشود که ظرافت و مهارت سعدی است که در جریان آفرینشی هنرمندانه در بوستان، حتی بر اقتباسهای او از قرآن و حدیث نیز مُهر مالکیت میزند. [۴۰]
Iranica، ج۴، ص۵۷۴.
بوستان هم از حیث لفظ و هم از حیث بیان - یعنی از حیث «چگونه گفتن» که در حوزه هنر و ادب و از منظر نقد ادبی، احساسیترین مسئله بهشمار میآید [۴۱]
اصغر دادبه، پاسخ استادان، ج۱، ص۳۵-۳۶، نامه فرهنگ، تهران، ۱۳۷۹ش، س ۱۰، دوره۳، شم ۳۸.
- برجستهترین اثر ادبی، یا دست کم در شمار معدود آثار برجسته ادبی است. [۴۲]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۷۸، تهران، ۱۳۴۴ش.
به نظر برخی از منتقدان، در دیگر آثار سعدی گاه ضعف لفظی و معنایی دیده میشود، اما در بوستان نه ضعف لفظی هست، نه ضعف معنایی [۴۳]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۷۸، تهران، ۱۳۴۴ش.
چه، بوستان آیتِ فصاحت و اوج بلاغت است و یکدستی و پاکیِ اسلوب آن را در دیگر آثار ادبی کمتر میتوان دید. [۴۴]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۷۷، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۴۵]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۸۰، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۴۶]
بهجت الفقیه، ستایش سعدی از خودش، ج۱، ص۱۶۶، یغما، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۲۸، شم۳.
[۴۷]
یوسفی غلامحسین، سیری در بوستان سعدی، ج۱، ص۲۰-۲۱، درآرزوی خوبی و زیبایی، تهران، ۱۳۷۰ش.
ساخت استوار جملههای شاهنامه فردوسی با نرمی زبان سعدی در بوستان به هم آمیخته، و به این مثنوی جایگاهی ویژه بخشیده است. [۴۸]
علی دشتی، قلمرو سعدی، تهران، ۱۳۴۴ش.
چه، طرز سعدی که مبتنی بر استواری لفظ و روانی معناست و همین خصیصه سخن او را در شیوه سهل ممتنع به سرحد اعجاز میرساند. [۴۹]
عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ج۱، ص۲۵۴، تهران، ۱۳۷۴ش.
در مثنوی تعلیمی بوستان نیز چشمگیر است. در این مثنوی معانی بلندِ حکمی با الفاظ فصیح بیمانند بیان شده، و همین امر بوستان را به جایگاهی رسانده است که والاتر و بالاتر از آن متصور نیست. [۵۰]
بهجت الفقیه، ستایش سعدی از خودش، ج۱، ص۱۶۶، یغما، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۲۸، شم۳.
و هیچ مثنوی دیگری در زبان فارسی - و به گفته فروغی بسا در هیچ زبانی [۵۱]
فروغی محمدعلی، مقدمه بر «بوستان»، ج۱، ص۱۹۷، کلیات (نک: هم، سعدی).
- به پایه آن نمیرسد. همین استواریِ یکنواختِ بوستان است که موجب میشود تا سخنشناسی چون ادیب پیشاوری چنین رأی بدهد که بوستان به تنهایی میتواند با شاهنامه برابری کند. [۵۲]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۷۷، تهران، ۱۳۴۴ش.
و بدین ترتیب، تلویحاً از برتریِ سعدی بر فردوسی سخن بگوید. (نک: دنباله مقاله)۷.۱ - خصلت متناقضنمای بوستانسرانجام، توجه بدین نکته بایسته مینماید که بوستان دارای خصلتی متناقض نماست: از یک سو زبان ساده مردم عادی است و سعدی با این زبان برای مردم عادی حرفها دارد و از سوی دیگر به هنریترین و استادانهترین صورت و اعجابانگیزترین وجه با اهل فن سخن میگوید و برای آنان نیز سخنها دارد. [۵۳]
سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ج۱، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۵۴]
یوسفی غلامحسین، سیری در بوستان سعدی، ج۱، ص۱۹-۲۱، درآرزوی خوبی و زیبایی، تهران، ۱۳۷۰ش.
این سخن بدان معناست که بیشتر حکایات سعدی در بوستان ظاهری ساده، و بیانی هنرمندانه دارند. [۵۵]
سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ج۱، ص۲۲۲، تهران، ۱۳۷۴ش.
و میل سعدی به هنرنمایی موجب میشود تا در عین موعظهگری و اخلاقگرایی «به کوچکترین بهانه از میدان موعظه به گلستان مضامین شعری بگریزد» [۵۶]
سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، ج۱، ص۲۲۲، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۵۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۱۴۸، ۲۱۶۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۷.۲ - توجه سعدی به فردوسی و نظامیسعدی در سرودن بوستان، نخست به فردوسی، و سپس به نظامی توجه داشته، بارها و بارها شاهنامه و خمسه را خوانده بوده، و با شعر این دو شاعر اُنس داشته است. از بحر مشترک بوستان و شاهنامه تا کاربردِ تعبیراتی مثل «خداوندِ بالا و پست» [۵۸]
سعدی، بوستان، بیت ۱۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
«برانداز بیخی که خار آورد/ درختی بپرور که بار آورد» [۵۹]
سعدی، بوستان، بیت ۱۵۹۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و اشاراتی از این دست که «چه خوش گفت فردوسی پاکزاد...» [۶۰]
سعدی، بوستان، بیت ۱۳۳۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و تضمین بیتِ «میازار موری که دانهکش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است» [۶۱]
سعدی، بوستان، بیت ۱۳۳۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
جملگی حاکی از انس سعدی با شاهنامه فردوسی است. مضامین مشترک بوستان با خمسه [۶۲]
حسن وحیددستگردی، حکیم نظامی گنجوی، ج۱، ص۳۲۲ بب، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
نیز گویای توجه سعدی به نظامی و انس وی با اشعار اوست.۷.۳ - سنجش سعدی و نظامیسعدی و نظامی: با آنکه ممکن است سنجش مضامین مشترکِ بوستان و خمسه نظامی، محقق را به صدور رأی برتریِ بوستان بر خمسه برانگیزد، وحید دستگردی ضمن سنجش بوستان با خمسه، غزل سعدی را مبنای صدور حکم قرار میدهد و چنین اظهار نظر میکند که: «مرا هرگاه دیوان غزل سعدی در پیش است، سعدی برتر، و همان وقت اگر یکی از دفاتر نظامی را به مطالعه پردازم، نظامی بزرگتر به نظر میآید» [۶۳]
حسن وحیددستگردی، حکیم نظامی گنجوی، ج۱، ص ۳۲۱، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
وی در پی این اظهارنظر سعدی را در غزل، و نظامی را در مثنوی بیهمتا میشمارد. [۶۴]
حسن وحیددستگردی، حکیم نظامی گنجوی، ج۱، ص ۳۲۱-۳۲۲، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
و بدینسان، حکم به برتری نظامی میدهد. زرینکوب در این سنجش - گرچه بیشتر به فردوسی و سعدی نظر دارد - چنین رأی میدهد که سعدی «در رزم و حماسه هم که یکجا با نظامی یا فردوسی سر چالش داشته، در نمانده،... لیکن علاقه به ابداع و کراهت از تقلید او را در این شیوه نیز به ابتکار طریقهای خاص رهنمون شده است» [۶۵]
حسن وحیددستگردی، حکیم نظامی گنجوی، ج۱، ص ۲۵۵-۲۵۶، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
و بدین ترتیب، اگر نگوییم که تلویحاً از برتری سعدی سخن میگوید، دست کم نمیتوانیم از سخن او برتری نظامی را استنباط کنیم.۷.۴ - مقایسه بوستان و شاهنامهسعدی و فردوسی: مقایسه سعدی و فردوسی بهطور عام و مقایسه بوستان و شاهنامه بهطور خاص، از دیرباز رایج بوده، و احکامی مثبت و منفی در این زمینه صادر شده است. ۷.۴.۱ - حکم منفیالف - حکم منفی: بر طبق این حکم، سعدی قصد چالش با فردوسی داشته، اما موفق نشده است، زیرا نتوانسته است واژهها را در یک متن مناسب، یعنی در یک متن حماسی جای دهد. این حکم مبتنی بر این مبناست که کار شاعر آفریدن متن است و وی آنگاه توفیق مییابد که واژهها را - که خود به خود نه شاعرانهاند، نه غیر شاعرانه و نه رزمیاند، نه بزمی - در متن مناسب قرار دهد. چالشگران با فردوسی - و به نظر موحد: از جمله سعدی - به سبب عدم توفیق در همین امر، کامیاب نبودهاند [۶۶]
ضیاء موحد، سعدی، ج۱، ص ۱۱۹-۱۲۰، تهران، ۱۳۷۳ش.
نمونههایی هم که سعدی پس از ادعای چالش در شیوه حماسی به دست میدهد [۶۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۵۱۵،۲۵۸۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
به هیچروی حماسی نیست. [۶۸]
ضیاء موحد، سعدی، ج۱، ص۱۲۱، تهران، ۱۳۷۳ش.
این قیاس و این استنتاج به گواهی بوستان [۶۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۵۰۲، ۲۵۰۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۷۰]
سیروس شمیسا، انواع ادبی، ج۱، ص۵۱ -۵۳، تهران، ۱۳۷۰ش.
از روزگار شاعر صورت میگرفته است: آن «پراکندهگوی خبیث» [۷۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۵۰۲، ۲۵۰۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
که فکر سعدی را بلیغ و رای او را بلند میخواند و ضمن تأیید سرودههای اخلاقی - عرفانی وی، او را در حماسه سرایی ناموفق میبیند و اعلام میکند که «این شیوه ختم است بر دیگران» [۷۲]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۵۰۲، ۲۵۰۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۷۳]
محمد خزائلی، شرح بوستان، تهران، ۱۳۶۲ش.
یکی از همین ناقدان و مقایسهکنندگان سعدی با فردوسی است.۷.۴.۲ - حکم مثبتب - حکم مثبت: بر طبق این حکم سعدی تواناییِ خلق اثری حماسی داشته، اما اساساً برآن نبوده است تا به خلق چنین اثری بپردازد. [۷۴]
سیروس شمیسا، انواع ادبی، ج۱، ص۵۱ -۵۲، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۷۵]
سیروس شمیسا، انواع ادبی، ج۱، ص۵۸، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۷۶]
عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ج۱، ص۲۵۴، تهران، ۱۳۷۴ش.
و این از آن روست که مهمترین وظیفه شاعر بازشناسیِ نیاز جامعه است و سعدی این نیاز را بازشناخته بوده، و میدانسته است که اگر روزگارِ فردوسی به اثری حماسی چون شاهنامه نیاز داشته، روزگار او اثری چون بوستان میطلبیده است؛ چه، اساساً زمان حماسههای پهلوانی به سر آمده بوده، و این حماسهها جای خود را به حماسههای عرفانی و اخلاقی داده بوده است. [۷۷]
عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ج۱، ص۲۵۶، تهران، ۱۳۷۴ش.
که بر طبق آنها «سخن در صلاح است و تدبیر و خوی/ نه در اسب و میدان و چوگان و گوی» [۷۸]
سعدی، بوستان، بیت ۲۸۷۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و نبرد باید با دیو نفس صورت گیرد که همخانه انسان است و مرد مردان و رستم دستان کسی است که با دیو نفس به پیکار برخیزد. [۷۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۸۷۵،۲۸۷۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
میل به ابداع و کراهت از تقلید هم که زرینکوب از آن سخن میگوید و آن را سبب انتخاب موضوع دیگری جز حماسه برای بوستان از سوی سعدی میداند. [۸۰]
سعدی، بوستان، بیتهای، ص ۲۵۵-۲۵۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۸۱]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۷۷- ۲۷۸، تهران، ۱۳۴۴ش.
برآمده از همین بازشناسی و همین احساس نیاز است که سعدی در مقام هنرمندی متعهد و شاعری هوشمند آن را با همه وجود در مییافت. بنابراین، اساساً قیاس بوستان با شاهنامه از جهتی ناروا، و قیاسی - به اصطلاح - مع الفارق محسوب میشود؛ چه، از چند و چونِ اثر حماسیِ پدید نیامدهای - که بسا سعدی توان پدید آوردن آن را داشته است - سخن گفتن و درباره آن داوری کردن کاری بیبنیاد است. [۸۲]
عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ج۱، ص۲۵۶، تهران، ۱۳۷۴ش.
۷.۵ - برتری سعدی بر فردوسیصدور حکم برتری سعدی بر فردوسی، بر بنیاد مقایسه بوستان و شاهنامه، از سوی ادیب پیشاوری مبنی بر اینکه «بوستان به تنهایی میتواند با شاهنامه برابری کند» [۸۳]
علی دشتی، قلمرو سعدی، ج۱، ص۲۷۷، تهران، ۱۳۴۴ش.
هم حکمی است که از سر شیفتگی صادر شده، و البته از دیدگاههای گوناگون شایسته تحلیل و تأمل است. حداقل میتوان چنین نتیجه گرفت که مقایسه نه از بابت موضوع مشترک، که از جهت تواناییهای ادبی و زبانی صورت گرفته است؛ چنین حکمی صادر شده است. تصریح بدین معنا که آوردن الفاظ مناسب بزم در حماسه و رزم ، البته در رزم با دیو نفس ، به عنوان دلیلی بر اثبات توانایی و مهارت سعدی، [۸۴]
عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۶، تهران، ۱۳۷۴ش.
مؤید مدعای ماست و به هر حال، این سخن راست میآید که در تاریخ ادبیات ایران به عظمت بوستان، تنها دو اثر میتوان یافت: شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی [۸۵]
فروغی محمدعلی، مقدمه بر «بوستان»، ج۱، ص۱۹۷، کلیات (نک: هم، سعدی).
۸ - تحلیل حکمی و محتوایی بوستانمعمولاً بوستان را جلوهگاهِ حکمت عملی و اخلاقی [۸۶]
احمد بهمنیار، بر حکمت سعدی نتوان خرده گرفتن، ج۱، ص۶۵۲-۶۵۳، تعلیم و تربیت، تهران، ۱۳۱۶ش، س۷، شم بهمن و اسفند.
میدانند و آن را تصویری از مدینه فاضله یا آرمانشهر سعدی میشمارند که در آن، جهان و انسان چنانکه باید باشد و نه چنانکه هست، وصف شده است. [۸۷]
عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ج۱، ص۲۵۰، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۸۸]
یوسفی غلامحسین، جهان مطلوب سعدی در بوستان، ج۱، ص۱۷، بوستان (نک: هم، سعدی).
این سخن درست است، اما تمام نیست؛ چه، در بوستان نابترین مسائل حکمت نظری نیز مورد بحث قرار گرفته است. صرف نظر از بیتهای پراکنده در سراسر بوستان، دست کم مقدمه کتاب و باب سوم که «در عشق و مستی و شور» است، جلوهگاه حکمت نظری است. بنابراین، تحلیل حکمی - محتوایی را میتوان به دو بخش نظری و عملی تقسیم کرد.۸.۱ - حکمت نظریالف - حکمت نظری: حکمت نظری در اصطلاح حقیقت پژوهی و حقیقتشناسی است و به تعبیر نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری «دانستن چیزهاست چنانکه باشد» [۸۹]
محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۳۷-۳۸، به کوشش مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۹۰]
محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۱۱، به کوشش مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، ۱۳۶۰ش.
این دانستن و شناختن به مبدأ و معاد و به تعبیر امروز به خدا و جهان و انسان تعلق میگیرد. سعدی در مقدمه بوستان - که باید آن را «توحیدیه» خواند - طی ۶۷ بیت به مهمترین مباحث نظری در زمینه ذات، صفات و افعال حق پرداخته، و مسائل مهم نظری را با حال و هوای کلامی - عرفانی بیان کرده است. در این مقدمه مسائل با گرایش کلامی آغاز میشود و با گرایش عاشقانه - عارفانه پایان مییابد. غیر از برشمردن صفات گوناگون خداوند با تعابیر شاعرانه [۹۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱،۵۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
مسائلی چند بدین شرح چشمگیر است: مسئله قدرت بیکران خداوند [۹۲]
سعدی، بوستان، بیتهای۳۰، ۳۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
مسئله علم خداوند [۹۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۹، ۴۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
مسئله خلق از عدم [۹۴]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۱،۴۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
مسئله عدم امکان شناخت ذات حق [۹۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۴، ۴۵، ۴۸-۵۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و سرانجام، مسائل عرفانی ناب چون توصیه به تصفیه دل به عنوان یگانه ابزار دست یافتن به معرفت و تأکید بر این معنا که راهی جز سیر و سلوک باطنی برای کشف حقیقت، شناخته نیست و نیز تصریح بدین نکته که سیر معنوی و معرفتی که از سلوک باطنی به بار میآید، تجربهای است فردی که در پرتو عشق و در حالت سُکر و بیخودی تحقق مییابد و صاحب این تجربه هم رازدانی است رازدار که به پایگاه یقین دست یافته است. [۹۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۵۳ ،۶۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۸.۱.۱ - مسائل عشق و عرفانسعدی در باب سوم به بنیادیترین مسائل عشق و عرفان میپردازد و ۴ نظریه مهم ابراز میدارد که بنیادیترین نظریهها در عرفان نظری است. ۸.۱.۱.۱ - عشق مجازی و حقیقی۱. عشق مجازی و عشق حقیقی: در طرح این نظریه بیان میشود که چگونه «عشقِ همچون خودی» (عشق مجازی) [۹۷]
سعدی، بوستان، بیت ۱۶۳۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
عاشق را دگرگون میسازد و یکسره در اختیار میگیرد تا نشان دهد که «محبت روحانی» یا عشق حقیقی چسان منشأ تحول میگردد و موجب میشود که عاشقِ سرمست از می وحدت، دنیا و عقبا را فراموش کند. [۹۸]
سعدی، بوستان، بیت ۱۶۵۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و یکباره محو در محبوب گردد. [۹۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۶۲۳، ۱۶۵۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و این معانی را - که بر اساس اصلِ «المجاز قنطره الحقیقه» [۱۰۰]
محمد لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۰، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
بیان میشود - با طرح چند حکایت که دارای جنبه تمثیلی است، استوار میدارد و بر دل و بر جان مینشاند. [۱۰۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۶۵۹، ۱۸۲۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۸.۱.۱.۲ - نظریه معشوق جویی۲. نظریه معشوق جویی: بر طبق این نظریه، عارفِ عاشق تنها معشوق را میجوید و بس. سعدی این نظریه را از مقدمه «فراموشیِ دنیا و عقبا از سوی عاشق در پی نوشیدن می وحدت» [۱۰۲]
سعدی، بوستان، بیت ۱۶۵۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
استنتاج میکند [۱۰۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۸۲۱،۱۸۳۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و در بیتی بدینسان بدان تصریح مینماید: خلاف طریقت بوَد کاولیا/ تمنا کنند از خدا جز خدا [۱۰۴]
سعدی، بوستان، بیت ۱۸۳۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
اصلی که تفاوت عارف عاشق را با زاهد و عابد معاملهگر در آن، باز باید جُست. [۱۰۵]
سعدی، کلیات، غزل ۴۰۳، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۰۶]
ابن سینا، التنبیهات و الاشارات، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، به کوشش محمود شهابی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۸.۱.۱.۳ - نظریه وحدت۳. نظریه وحدت: بر طبق این نظریه که بنیادیترین نظریه عرفانی است، سالک عاشقی که از دوست بجز دوست نمیخواهد و از خدا جز خدا تمنا نمیکند، سرانجام به وحدت میرسد که عین معرفت و حقیقت است. سعدی در این مرحله با نقد عقل آغاز میکند: «ره عقل جز پیچ در پیچ نیست» [۱۰۷]
سعدی، بوستان، بیت ۱۸۵۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و با طرح شبهه اهلِ قیاس اهل استدلال و عقل مبنی بر اینکه اگر «برِ عارفان جز خدا هیچ نیست» [۱۰۸]
سعدی، بوستان، بیت ۱۸۵۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
«که پس آسمان و زمین چیستند؟/ بنی آدم و دام و دد کیستند؟» [۱۰۹]
سعدی، بوستان، بیت ۱۸۵۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
ادامه میدهد و ضمن سنجش وجود ماسوی الله با وجود الله - یعنی سنجش کثرت ظاهری با وحدت واقعی - نتیجه میگیرد که در قیاس با وجود حقیقی حق، هیچ چیز و هیچ کس را نرسد که دم از بودن بزند. [۱۱۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۸۵۵،۱۸۵۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
چه، وجود حقیقیِ قائم به ذات یکی است و آن وجود حق است که در آیینه کثرت جلوهگر میشود. [۱۱۱]
محمد لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۵۲، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۱۱۲]
محمد لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۱۱۳]
محمد لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۴۱۴، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
و سرانجام به طرح دو تمثیل میپردازد تا نظریه وحدت را استوار دارد: یکی تمثیل رئیس ده (کدخدا) و پادشاه، دیگری تمثیل کرم شبتاب و خورشید. در این دو تمثیل پادشاه و خورشید نمادِ وحدت حقیقیاند و کدخدا و کرم شبتاب نمادِ کثرت ظاهری؛ از آنرو که نه کدخدا در مقام سنجش با پادشاه جایگاهی دارد، نه کرم شبتاب در قیاس با خورشید نوری میفشاند و ظهوری تواند داشت. [۱۱۴]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۸۶۱،۱۸۷۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
چنین است مقام و پایگاه ماسوی الله نسبت به الله بر اساس نظریه وحدت گرایانه سعدی در بوستان که به استناد سخنانی چون «بَرِ عارفان جز خدا هیچ نیست» [۱۱۵]
سعدی، بوستان، بیت ۱۸۵۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
میتوان گزارشی گویا و دلپذیر از آن به دست داد. (نک: ه د، وحدت وجود.)۸.۱.۱.۴ - نظریه فنای در عشق۴. نظریه فنای در عشق و رسیدن به کمال: بر طبق این نظریه، کمال نتیجه فناست و عاشق در سیر معنوی خود، هرچه به مقام فنا نزدیکتر شود، به کمال نزدیکتر شده است. سعدی ضمن «گفتار اندر سماع اهل دل...» [۱۱۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۹۰۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تصریح میکند که بنیادِ جهان بر سماع و مستی و شور نهاده شده است، منتها، دیدن آن دیدهای حقیقت بین میطلبد [۱۱۷]
سعدی، بوستان، بیت ۱۹۱۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
او همچنین بر این معنا تأکید میورزد که از سماع بیخودی، و از بیخودی معرفت به بار میآید. [۱۱۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۹۰۳، ۱۹۰۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و این همه حاصل عشق و محبت است که سالک را در پرتو بیخودی به فنا، و در نتیجه به بقا و کمال میرساند: «مترس از محبت که خاکت کند/ که باقی شوی گر هلاکت کند» [۱۱۹]
سعدی، بوستان، بیت ۱۹۰۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سعدی این معنا را در «حکایت پروانه و صدق محبت او» [۱۲۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۹۳۱،۱۹۶۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و بهویژه در «مخاطبه شمع و پروانه» [۱۲۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۹۶۴،۱۹۷۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
پرورانده است. در این مخاطبه شمع که نماد عاشق کامل است، میایستد تا سراپا بسوزد؛ و پروانه که نماد عاشقی ناقص و خام است، از پیش شعله میگریزد. [۱۲۲]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۹۶۹،۱۹۷۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
در این حکایت به بهترین وجه نشان داده شده است که در سیر و سلوک عاشقانه، کمال در فناست و فرج یافتن از کشته شدن و سراپا سوختن بر میآید. [۱۲۳]
سعدی، بوستان، بیت ۱۹۷۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
محلاتی در مکتب عرفان سعدی به برخی از این مسائل پرداخته است. [۱۲۴]
صدرالدین محلاتی، مکتب عرفان سعدی، ج۱، ص ۴۲-۴۴، شیراز، ۱۳۴۶ش.
[۱۲۵]
صدرالدین محلاتی، مکتب عرفان سعدی، ج۱، ص۱۶۶، شیراز، ۱۳۴۶ش.
۸.۲ - حکمت عملیب - حکمت عملی: حکمت عملی در اصطلاح دانشِ بایدها و نبایدها، و به تعبیر نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری دانشِ «قیام نمودن به کارهاست چنانکه باید» [۱۲۶]
محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۳۷، به کوشش مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، ۱۳۶۰ش.
کارهای بایسته (نیک) به کارهای فردی و جمعی تقسیم میشود و جمع عبارت است از جمع خانواده و جمع شهر و کشور. کارهای نیک فردی، موضوع بحث در اخلاق یا تهذیب اخلاق است و کارهای نیکی که با مشارکت جمعِ خانواده صورت میگیرد، موضوع بحث در دانش تدبیر منزل، و کارهای نیکی که با مشارکت مردم در شهر و کشور انجام مییابد، موضوع بحث در دانش سیاست مُدُن است. همچنین این نکته مهم شایان توجه است که مسائل حکمت عملی، مبتنی بر مطالعاتی نظری است که هدف آن کشف اصلی بنیادی است که کردارها براساس آن شکل میگیرد، چنانکه اصل بنیادی در حکمت عملی ارسطویی «اعتدال»، و در نظر گرفتن این اعتدال در تمامی کردارهاست. [۱۲۷]
ارسطو، اخلاق نیکو ماخس، ج۱، ص۸۹ -۹۲، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی، تهران، ۱۳۵۶ش.
سعدی با توجه به تمامی جوانب، در بوستان نظامی ویژه در حکمت عملی پرداخته است که از یک سو رنگِ حکمی و فلسفی دارد و از سوی دیگر رنگِ عرفانی و عاشقانه و در عین حال شاعرانه، اما ژرفنگرانه و واقعبینانه. آن اصلِ بنیادی هم که کردارها براساس آن شکل میگیرد و مسائل بر بنیاد آن سامان مییابد، در حکمت نظری و عملی سعدی «عشق» است؛ عشقی که در حوزه نظر کاشف حقیقت است و در حوزه عمل سعادت آفرین؛ اما به هیچروی بیگانه با واقعیت نیست و چنین است که سعدی در میان دانشمندان و نظریهپردازان گذشته، تنها اندیشمندی است که نظر را با عمل و تجربه درآمیخته، و اصول علم اخلاق را از راه تعقل و استدلال، و قواعد عملی آن را از راه مشاهده و استقرا دریافته است. [۱۲۸]
احمد بهمنیار، بر حکمت سعدی نتوان خرده گرفتن، ج۱، ص۶۵۳، تعلیم و تربیت، تهران، ۱۳۱۶ش، س۷، شم بهمن و اسفند.
[۱۲۹]
حبیب یغمایی، گردش در بوستان، ج۱، ص۳۵۲، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
یعنی برخلاف اکثر بزرگانِ حکمت و اخلاق و عرفان به جزئیات زندگی و جنبههای واقعیِ حیات در این جهان نیز توجه دارد و واقعبینانه ره مینماید و ارشاد میکند. [۱۳۰]
حبیب یغمایی، گردش در بوستان، ج۱، ص۳۵۲، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
و همین امر است که بوستان را از بسیاری از آثار ادبی کلاسیک اسلامی - که سخت انتزاعی و انگارگرایانه (ایدئالیستی) است - متفاوت و متمایز میسازد. [۱۳۱]
Iranica، ج۴، ص۵۷۴.
در این کتابِ کم حجم پُرمغز، تمامی دقایق و اسرار زندگی فردی و اجتماعی، از تربیت روح و جسم تا ازدواج و تربیت فرزندان، از وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر تا تلاش در جهت کسب و کار و آمیزش با مردم و اداره خانه و شهر و کشور، جملگی به بهترین صورت بیان شده است. به راستی هر بیتی از بوستان دستوری اخلاقی و اجتماعی است که هرگز کهنه نمیشود و همواره شایسته پیروی است. [۱۳۲]
حبیب یغمایی، گردش در بوستان، ج۱، ص۳۵۲-۳۵۳، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶.
محققان فرنگی نیز بدین امر توجه خاص کردهاند، چنانکه ادوین آرنلد (۱۸۳۲-۱۹۰۴م)، شاعر انگلیسی سعدی را متعلق به جهان قدیم و جدید میشمرد و همپتن مترجم منتخباتی از گلستان در سده ۲۰م، وی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما میداند و اعلام میکند که هیچ کس در پیروی از سعدی شرمسار یا بیمناک نخواهد بود. [۱۳۳]
یوسفی غلامحسین، سیری در بوستان سعدی، ج۱، ص۱۹، درآرزوی خوبی و زیبایی، تهران، ۱۳۷۰ش.
سنجش برخی از بیتهای بوستان با سخنان آسمانی، در مغرب زمین [۱۳۴]
یوسفی غلامحسین، سیری در بوستان سعدی، ج۱، ص۱۹، درآرزوی خوبی و زیبایی، تهران، ۱۳۷۰ش.
نیز مسئلهای تأملبرانگیز و در خور توجه است. با این همه، برخی از محققان از وجود تناقض در آراء و سخنان سعدی سخن گفتهاند. [۱۳۵]
کیخسرو هخامنشی، حکمت سعدی، ج۱، ص۱۲۶، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۳۶]
Iranica، ج۴، ص۵۹۳.
که بیوجه مینماید. [۱۳۷]
اصغر دادبه، حکایت تناقض گوییهای سعدی، ج۱، ص۳۴-۵۷، سعدی شناسی، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۲ش، دفتر۶.
۹ - مسائل سهگانه حکمت عملیمسائل ۳ گانه: گرچه بُعد نظری و هنری آثار سعدی اهمیت ویژهای دارد، اما آنچه سعدی را در حوزه حکمت خواستنی و جاویدان میسازد و مشاور همیشگی انسان قرار میدهد، بیشتر تعالیم حکیمانه یا مسائل ۳ گانه حکمت عملی، یعنی اخلاق، تدبیر منزل، و سیاست مُدُن است: ۹.۱ - اخلاق۱. اخلاق: اخلاق یا تهذیب اخلاق دانشِ رفتار نیک فردی است. معیار تعیین و تشخیص نیکی از بدی هم یا شرع و وحی است (مکاتب دینی - کلامی)، یا عقل (مکاتب فلسفی). در نظر فیلسوف، رذایل یا صفات بد به مثابه بیماریها، و اخلاق طب روحانی است که در درمان این بیماری میکوشد، یعنی فضایل یا صفات نیک را جانشین رذایل یا صفات بد میسازد و نفس را که سرچشمه کردارهاست، آماده صدور کردارهای نیک میسازد. در تاریخ اندیشه نزدیک شدن کلام و عرفان به فلسفه به تدریج سبب ظهور اصطلاحات عرفانی در فلسفه گردید و فلسفه بهویژه فلسفه عملی رنگ عرفانی گرفت و از نفی رذایل به «تخلیه»، و از کسب فضایل به «تحلیه» تعبیر گردید. [۱۳۸]
محمد نصیرالدین طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۸۹، تهران، ۱۳۷۹ق.
سپس اصطلاحِ عرفانی - دینیِ تجلیه (شریعت) - که آراستن و جلا دادنِ ظاهر است - با پیروی از آداب شریعت، به تخلیه و تحلیه (طریقت) پیوست و اعلام شد که برای رسیدن به حقیقت و سعادت، طی مراحل ۳ گانه تجلیه، تخلیه و تحلیه ضروری است. [۱۳۹]
محمد صدرالدین شیرازی، شرح الهدایه الاثیریه، ج۱، ص۲۰۷، تهران، ۱۳۱۳ق.
[۱۴۰]
محمد صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه، ج۱، ص۲۰۷- ۲۰۸، به کوشش جلال الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۱۴۱]
ملاهادی سبزواری، شرح منظومه، ج۱، ص۷۰، به کوشش مهدی محقق و ت ایزوتسو، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۱۴۲]
ملاهادی سبزواری، اسرار الحکم، ج۱، ص۳۰۹، به کوشش ابوالحسن شعرانی و ابراهیم میانجی، تهران، ۱۳۸۰ق.
و تصریح شد که سالکی که این مراحل را طی کند، تخلق به اخلاق الهی مییابد و به کمال، یعنی به معرفت و سعادت میرسد. این طرحِ عرفانی - فلسفی در بوستان قابل تشخیص است.۹.۱.۱ - مرحله تجلیهیک - مرحله تجلیه (شریعت): سعدی در مقدمه بوستان به شیوه اهل عرفان از فرو ماندن و گرفتار حیرت شدنِ عقل [۱۴۳]
سعدی، بوستان، بیت۶۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
در سیر به سوی حق سخن میگوید و بر مددکاری عشق و دستگیریِ «راعی» (مرشد) تأکید میورزد. [۱۴۴]
سعدی، بوستان، بیتهای۶۰،۶۱، ۶۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و تصریح میکند که این مددکاری و دستگیری باید وفق تعالیم الهیِ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گیرد و آنان که راهی خلاف این راه بر میگزینند، بیگمان به مقصد نمیرسند. [۱۴۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ص۶۵،۶۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و سرانجام در پایان سخن، از راه و روش حقجویی به «راه صفا» تعبیر میکند و پیمودن این راه را تنها با پیروی از مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ممکن و میسر میبیند: «مُحال است سعدی که راه صفا/ توان رفت جز بر پی مصطفی» [۱۴۶]
سعدی، بوستان، بیت ۶۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و بدینسان، آشکارا بر مرحله تجلیه تأکید میکند. علاوه بر آن، جای جای در ابوابِ ۱۰ گانه بوستان، پیروی از حکم شرع را واجب میشمرد و قوانین حاکم و جاری بر آرمان شهر خود را از دین و از شرع میطلبد و بدین ترتیب، اصل تجلیه را جزء اصول حاکم بر آرمانشهر قرار میدهد. [۱۴۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۴۶،۴۴۷، ۱۸۸۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۹.۱.۲ - مراحل تخلیه و تحلیهدو - مراحل تخلیه و تحلیه (طریقت): سراسر بوستان، تأکید بر خالی شدن و پاک شدن از رذایل (تخلیه) و آراسته شدن به فضایل (تحلیه) است. مفاهیمی چون عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، شکر و توبه - که در عناوین بابها آمده است - از جمله فضایل بهشمار میآیند و از آنجا که رذایل نقیض فضایلند، عناوین بابها از یک سو فضایل را به ذهن میآورند و از سوی دیگر رذایل را تداعی میکنند و بدینسان، خواننده را به تخلیه و تحلیه فرا میخوانند؛ یعنی طرح هر فضیلت، به معنی دعوت به آراسته شدن بدان و پاک شدن از رذیلهای است که در برابر آن قرار دارد. روی آوردن به فضیلت عدل، ملازم پاک شدن و پرهیز کردن از رذیله ظلم است؛ تحلیه به فضیلت احسان همراه با تخلیه از رذیله امساک است؛ و روی آوردن به فضیلت قناعت، قرین روی گرداندن از رذیله آز و افزونطلبی است. سعدی چنانکه شیوه اوست، این معانی را از طریق طرح حکایتها و تمثیلها به زبان شعر و با بیان هنری - که بیگمان بر شنونده تأثیری بیش از دعوت به فضایل به زبان علمی و فلسفی دارد - بازگو میکند و در کار اصلاح فرد و جامعه میکوشد. هر فضیلت در تقابل با رذیلتی که در برابر آن قرار دارد، در یک داستان آنسان مطرح میشود که شنونده به فضیلت روی آورد و از رذیلت روی برتابد، چنانکه پس از طرح معنی عدل و ظلم [۱۴۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۶۴۱،۶۵۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
هنرمندانه به «حکایت برادران ظالم و عادل و عاقبت ایشان» [۱۴۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۶۵۷،۶۹۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
میپردازد تا هدف که نفی ظلم و تأیید عدل است، تحقق یابد. همچنین است «حکایت ممسک و فرزند ناخلف» [۱۵۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۲۰۳،۱۲۳۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
که با هدف نفی رذیله امساک و تأیید و اثبات فضیلت احسان پرداخته شده است؛ نیز چنین است حکایت آن پُرطمعی که در برابر خوارزمشاه به خاک میافتد و سعدی از زبان پسر آن پُرطمع بدو تذکار و توجه میدهد که سرافرازی از فضیلت قناعت و سرافکندگی از رذیلت طمع به بار میآید. [۱۵۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۷۳۹،۲۷۵۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
این صفآراییِ نیکیها و بدیها در برابر یکدیگر و این تقابل فضایل و رذایل را در هر داستان بوستان شاهد توانیم بود؛ صفآرایی و تقابلی که سعدی میکوشد به سود نیکیها و فضیلتها تمام شود و در شهر وجود انسان که پُر از نیک و بد است و نیکیها در برابر بدیها ایستادهاند، پیکار به سود نیکیها پایان یابد و خرد بر هوا و هوس چیره گردد. [۱۵۲]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۸۷۸، ۲۸۸۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
چه، تنها با تحقق چنین آرمانی است که فرد و جامعه اصلاح میشود و آرمانشهر معنی مییابد.۹.۱.۳ - مرحله فناسه - مرحله فنا (حقیقت): سالک با پشت سرنهادن مراحل تجلیه، تخلیه و تحلیه، به مقام فناء فی الله میرسد و به معرفت، حقیقت و سعادت نایل میشود. سعدی در باب سوم بوستان در بحث از عشق و شور و مستی بدین معانی پرداخته است که عشق هم یگانه عامل کشف حقیقت و هم مادر فضایل است. (نک: همین مقاله، تحلیل حکمی - محتوایی، نظریه وحدت.) ۹.۲ - تدبیر منزلتدبیر منزل: تدبیر منزل یا حکمت منزلی دانشی است که از چگونگی رفتار و کردار نیک در جمع خانواده بحث میکند. ۹.۲.۱ - زنزن: حکما در بحث از تدبیر منزل از۵ یا ۷ مسئله سخن گفتهاند، اما سعدی بر بنیادیترین مسائل این فن و بر اساسیترین رکن منزل که زن است، تأکید میورزد، تا اعلام کند که اگر در انتخاب زن دقت بشود، کار منزل به سامان خواهد بود. وی بیآنکه از اصطلاحات رایج نزد حکما بهره گیرد، با بیانی ساده و شاعرانه و در عین حال ژرف و حکیمانه به طرح موضوع میپردازد و با هدف تأکید بر اهمیت خانواده، شاهد بازی را به نقد میکشد که بیماری آن روزگار [۱۵۳]
شبلی نعمانی، شعر العجم، ج۱، ص۵۴، ترجمه محمدتقی فخرداعی، تهران، ۱۳۶۳ش.
و بسیاری از روزگاران بوده است. سعدی شاهد بازی را به عنوان عامل تباهی در برابر ازدواج و تشکیل خانواده - که عامل به بار آورنده سعادت است - قرار میدهد و میگوید: خرابت کند شاهد خانه کَن/ برو خانه آباد گردان به زن [۱۵۴]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۸۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۵۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۹۲،۳۱۹۳، ۳۵۱۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
او دامنه این نقد را تا نقد شاهد بازی صوفیان پیرو مذهب تجلی که خود را «پاکباز» و «صاحبنظر» میدانستند و با «خوش پسر» مینشستند [۱۵۶]
سعدی، بوستان، بیت ۳۲۱۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تا به قول خودشان از مجاز قنطره حقیقت بسازند، گسترش میدهد و چنین اظهار نظر میکند که صنع حق را در طفل یک روزه نیز میتوان دید [۱۵۷]
سعدی، بوستان، بیت ۳۲۲۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و «محقق همان بیند اندر اِبِل (شتر) / که در خوبرویان چین و چگل» [۱۵۸]
سعدی، بوستان، بیت ۳۲۲۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۵۹]
شبلی نعمانی، شعر العجم، ج۱، ص۵۵، ترجمه محمدتقی فخرداعی، تهران، ۱۳۶۳ش.
او به دنبال نقد و نفی شاهد بازی به معرفی زن نیک و زن بد میپردازد.حکما از منظری آرمانگرایانه، زن نیک را زنی میدانند که متصف به تمامی نیکیها باشد؛ و به تعبیر نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری «مستجمع انواع محاسن بوَد و بر آن مزیدی صورت نبندد» و چون میدانند که چنین زنی در عالم واقع یافت نمیشود، بر صفتِ عقل، عفت و حیا تأکید میکنند و توضیح میدهند که «اگر بعضی از این خصال مفقود شود، باید که عقل و عفت و حیا البته موجود بود» و میافزایند که زیبایی و ثروت و نَسَب در جنبِ عقل و عفت و حیا و زنی نیارد و سعدی با توجه به آراء گوناگون، بهویژه بر بنیاد تجارب خود در زندگی عملی و بازشناسیِ قواعد و اصولی که به حال مردم سودمندتر است و خانوادهای بهتر و جامعهای مطلوبتر میسازد. [۱۶۲]
احمد بهمنیار، بر حکمت سعدی نتوان خرده گرفتن، ج۱، ص۶۵۳-۶۵۴، تعلیم و تربیت، تهران، ۱۳۱۶ش، س۷، شم بهمن و اسفند.
بیآنکه اسیر آرمانگرایی و گرفتار واقعگریزی بشود، به معرفی زن نیک میپردازد و صفات چنین زنی را بر میشمارد.۹.۲.۲ - صفات زن نیکیک - زیبایی ظاهری و باطنی: در بوستان همانند دیگر متون آن روزگار از زیبایی ظاهری به «خوبی» و «خوبرویی» و از زیبایی باطنی به «خوش منشی»، «خوش باطنی»، «خوش خویی»، «خوش سیرتی» و «خوش طبعی» تعبیر شده است. [۱۶۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۱۵، ۳۱۱۹، ۳۱۲۱-۳۱۲۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سعدی بر زیبایی ظاهر زن، به شرط آنکه قرین پاکدامنی باشد، تأکید میکند و برآن است که چون زیبایی و پاکدامنی (مستوری) در زن جمع شود، دیدار او بهشت برین است: چو مستور باشد زن و خوبروی / به دیدار او در بهشت است شوی [۱۶۴]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۱۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و چون این صفت (خوبی، زیبایی) به فرمانبرداری و پارسایی در زن بپیوندد، موجب کمال مرد میگردد و به تعبیر شاعرانه سعدی «کند مرد درویش را پادشا» [۱۶۵]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۱۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سعدی بیزاری خود را از زن زشت روی ابراز میدارد. [۱۶۶]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۳۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
اما آنجا که زیبایی ظاهری و باطنی جمع نمیشود، در ترجیح باطن بر ظاهر درنگ نمیکند و تصریح میکند که «زنِ خوش منش دلنشانتر که خوب» و «ببُرد از پری چهره زشت خوی / زن دیوسیمای خوش طبع گوی» [۱۶۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۲۲،۳۱۲۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
دو - پارسایی: این صفت ناظر بر عفت و حیا - که در نظر حکما دو صفت زن نیک بهشمار میآید - نیز هست. سعدی بر این صفت تأکیدی خاص میورزد و بر آن است که اگر زن پارسا باشد، نگه در نکویی و زشتی وی روا نیست [۱۶۸]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۲۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
چه، همین صفت او را مطلوب میسازد.سه - تفاهم و همدلی: این دو صفت - که در روزگار ما به عنوان صفاتِ سعادت بخشِ زندگی مشترک شناخته میشود - در روزگارانی که دوران حکومت مرد بر زن بوده است، نیز مورد توجه سعدی قرار داشته، و وی زن نیک را با تعبیراتی چون «یار موافق»، «غمگسار» و «دوست یکدل» [۱۶۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۱۶،۳۱۲۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
معرفی کرده است.در جنبِ این صفات، زن نیک به صفاتی دیگر چون «خوش سخنی» و «فرمانبرداری» [۱۷۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۱۵، ۳۱۲۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
آراسته است که نخستین صفت حاصل ذوق شاعرانه سعدی، و دومین صفت معلول سنتهای حاکم بر جامعه آن روزگار ایران است. حکما در جنب شرح صفات زن نیک، به وصف و معرفی زن بد نیز میپردازند. به نظر آنان، زن بد متصف به صفاتی است که نقیض صفات زن نیک بهشمار میآید؛ چنین زنی نه زن، که بلای مرد است: «زنی را که جهل است و ناراستی / بلا بر سر خود نه زن خواستی» [۱۷۱]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۳۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۹.۲.۳ - صفات زن بدسعدی با تعبیر «جهل و ناراستی» ظاهراً خواسته است خواننده را به زنان بد که حکما [۱۷۲]
قطب الدین شیرازی، درة التاج، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش ماهدختبانوهمایی، تهران، ۱۳۶۹ش.
به وصف آنها پرداختهاند، توجه دهد: ۱. حنانه، زنی که میخواهد از امکانات شوی خود به سود فرزندان شوی پیشین بهره گیرد. ۲. منانه، زن ثروتمندی که از بابت ثروت خود بر شوی خویش منت مینهد. ۳. انانه، زنی که به سبب وضع بهتری که پیشتر، و یا با همسر پیشین خود داشته، پیوسته از وضع فعلی خود در گله و شکایت است. ۴. کیّه القفا، زن ناپارسای آلودهدامن که به تعبیر سعدی «راه بازار گیرد» [۱۷۴]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۳۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
«در روی بیگانه» بخندد [۱۷۵]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۳۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
«پای بر جای» نباشد [۱۷۶]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۳۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و داغ ننگ بر پیشانی شوی نهد. ۵. سرانجام خَضراءالدمن، یا همان «پری چهره زشت خوی» [۱۷۷]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۲۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۹.۲.۳.۱ - تحمل زن بدسعدی به مسئله نگاه داشتن زن نیک نیز توجه میکند و مرد را به تحمل خار درختی که پیوسته بارش میخورد، فرا میخواند. [۱۷۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۴۸،۳۱۵۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
اما در اینکه مرد نکو باید از دست زن بد رهایی یابد، تردید نمیکند، چنانکه در گلستان آورده است: «زن بد در سرای مرد نکو/ هم در این عالم است دوزخ او» [۱۷۹]
سعدی، کلیات، ج۱، ص۸۸، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
حکما راه رهایی از دست زن بد را با اِعمال ۴ روشِ صرف مال، جدا خفتن مرد، تشویق غیرمستقیم زن به جدایی، و سفر کردن ممکن میدانند. اما سعدی با توجه به قرآن کریم ضمن تجویز خشونت در مورد زنی که «راه بازار گیرد» [۱۸۲]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۳۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سفر کردن و حتی سر در جهان به آوارگی نهادن را چاره کار میبیند. [۱۸۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۲۷، ۳۱۲۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تا بدینسان، امید زن به ادامه زندگی مشترک به نومیدی بدل شود.۹.۲.۴ - تدبیر فرزندانتدبیر فرزندان: تربیت فرزندان طبق نظر حکما از دوره شیرخوارگی آغاز میشود و از نام نیکو بر فرزند نهادن، انتخاب دایه سلیم العقل و تربیت جسمانی تا تربیت روحانی را - که مشتمل بر آموزشهای گوناگون و انتخاب همنشین مناسب است - در بر میگیرد. گرچه سعدی در بوستان از دوران شیرخوارگی و مسائل مربوط بدان سخن در میان نمیآورد، اما نیک پیداست که مسائل بنیادیِ تدبیر فرزندان مورد توجه جدی اوست و در سخنان وی میتوان روش تعلیم و تربیت، مسئله آموزش مسائل نظری و عملی و مسئله انتخاب همنشین مناسب را به روشنی باز شناخت. ۹.۲.۴.۱ - روش تعلیم و تربیتروش تعلیم و تربیت: روش عملی سعدی در تعلیم و تربیت - به گفته خود او در گلستان - روش «درشتی و نرمی» با هم است. [۱۸۵]
سعدی، کلیات، ج۱، ص۱۷۵، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۸۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۹۲،۲۹۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
جلوههای این نرمی و درشتی را در توصیهها و تأکیدهای خاص سعدی میتوان ملاحظه کرد: ۱. جلوههای نرمی : توصیه به «نکو داشتن» فرزندان و «راحت رساندن» به آنان برای آنکه حسرت نخورند و چشمشان به دست دیگران نباشد؛ توصیه به «غم فرزندان خوردن» تا دیگران غم آنان نخورند و تباهشان نسازند. [۱۸۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۷۱،۳۱۷۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تأکید بر کارآمدی و تأثیر تشویق و تحسین نوآموز، به جای توبیخ و تهدید وی؛ دادنِ وعده پاداش نیک به نوآموز با هدف تشویق او [۱۸۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۶۰،۳۱۶۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲. جلوههای درشتی: توصیه به آموزش و تربیت تؤم با سختی زجر در کودکی، روشی که سعدی ادعا میکند در مورد خود وی نیز اعمال شده، و نتایج مطلوب به بار آورده است. [۱۸۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۶۰، ۳۱۶۷-۳۱۷۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تأکید بر «جور آموزگار» که مراد شدت عمل و جدیت در کار تعلیم و تربیت است، جوری که سعدی آن را «بِه ز مهر پدر» میداند و بر آن است که هر کودکی که جور آموزگار نبیند، از روزگار جفا خواهد دید، زیرا که ناپروردگان ره به مقصود نمیبرند و گرفتار سختی روزگار میشوند. [۱۹۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۵۸، ۳۱۶۰، ۳۱۷۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۹.۲.۴.۲ - موارد تعلیم و تربیتموارد تعلیم و تربیت: این موارد از دو جهت قابل بررسی است: الف - از جهت ایجابی، ب - از جهت سلبی. الف - تعلیم و تربیت از جهت ایجابی شامل آموزشهای نظری و عملی (حکمت نظری و عملی) است. تأکید سعدی بر آموزشِ «خردمندی» و «رای» [۱۹۱]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۵۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
به فرزندان، نخست بیانگر آموزشهای نظری است و سپس ناظر است بر تهذیب اخلاق که در بخشهای پیشین بدانها پرداخته شد. همچنین توصیه به برآوردن فرزند به پرهیزگاری [۱۹۲]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۵۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
از سویی ناظر است بر تهذیب اخلاق و اخلاقی پروردن فرزندان و از سویی ناظر است بر دینداری و آموزش دین به آنان؛ چه، هدف دین و اخلاق پرهیزگاری است.در جنب آموزشهای نظری و عملی و دینی، سعدی در مقام یکی از بزرگترین سخنگویان فرهنگ ایران، بر آموزش یک پیشه (فن، هنر، حرفه) به فرزندان تأکید میورزد. این آموزش، همگانی است و حتی برای خانوادههای متمکن که چون قارون دست به گنج دارند. [۱۹۳]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۶۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
نیز ضرورت دارد؛ زیرا نعمت و دولت و مکنت نمیپاید، اما پیشه و هنر پایدار است: «به پایان رسد کیسه سیم و زر/ نگردد تهی کیسه پیشهور» [۱۹۴]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۶۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
علاوه بر آن، بسا که گردش روزگار آدمی را به غربت اندازد و از دولت و مکنتش دور سازد. در چنین وضعی آن کس موفق است و دست نیاز به سوی کسان دراز نمیکند که پیشهای بداند و از دسترنج خود بهره گیرد. [۱۹۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۶۰،۳۱۶۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
ب - از جهت سلبی پرهیز از همنشینی با بدان، در جریان تربیت روحانی فرزندان اهمیتی ویژه دارد. به همین سبب، سعدی چونان دیگر حکما بر این مسئله تأکیدی خاص میورزد و آمیزش فرزندان را با همنشینان بد موجب تیرهبختی و بیراهی آنان میداند. [۱۹۶]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۷۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و پسری را که با قلندران نمونههای انحراف همنشینی کند، تباه شده و از دست رفته میبیند. [۱۹۷]
سعدی، بوستان، بیت ۳۱۸۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
او بر آن است که همنشینی پسرانی که سنشان از ۱۰ میگذرد با نامحرمان، به افروختن آتش در کنار پنبه میماند و در اندک زمان تباهی به بار میآورد. [۱۹۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۱۵۴، ۳۱۵۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
چنین است که تدبیر فرزندان با رعایت جنبه ایجابی و سلبی تعلیم و تربیت تحقق مییابد. [۱۹۹]
شبلی نعمانی، شعر العجم، ج۱، ص۵۳ -۵۴، ترجمه محمدتقی فخرداعی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۰۰]
یوسفی غلامحسین، جهان مطلوب سعدی در بوستان، ج۱، ص۲۸-۲۹، بوستان (نک: هم، سعدی).
۹.۳ - سیاست مدنسیاست مدن: سومین مسئله از مسائل حکمت عملی سیاست مدن است که در آن از رفتار نیک جمعی، در جامعه و کشور و به تعبیر قدما در مدینه - البته مدینه فاضله - سخن میرود و از چگونگیِ رفتار افراد با یکدیگر و نسبت به حاکم سخن در میان میآید و نیز از این معنا که حاکم چگونه باید باشد و چگونه باید حکم براند. با تحقق تهذیب اخلاقِ مردم، و با سامان گرفتنِ منزل و تربیت شدن فرزندان به گونهای بایسته، بدنه مدینه (آرمانشهر) چنانکه باید شکل میگیرد و سامان میپذیرد. در پیِ این شکلگیری و سامانپذیری طراحان مدینه فاضله میکوشند تا وضع رفتار مردم در مدینه و نیز وضع رفتار حاکم را روشن سازند. اساسیترین پرسش در این زمینه این است که حاکم چگونه باید باشد، یا چه کسی باید حکومت کند؟ در جریان پاسخ دادن بدین پرسش است که پرسشهای دیگری نیز طرح میشود و مسائل دیگری نیز به میان میآید. افلاطون بدین پرسش بنیادی چنین پاسخ داده است که حاکم باید حکیم باشد، یا حکیم باید حکومت کند و به بیان دیگر باید شاه فیلسوف شود، یا فیلسوف شاه گردد تا مدینه فاضله متحقق شود؛ چه، فیلسوف شاه مظهر عدل و مجری عدالت است. [۲۰۱]
افلاطون، جمهور، ج۱، ص ۳۱۵-۳۱۶، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، ۱۳۴۸ش.
سعدی - که طرح آرمانشهرش، یعنی بوستان چونان جمهوری افلاطون به ۱۰ بخش (باب، کتاب) تقسیم میشود و موضوع آن با بحث از عدالت آغاز میگردد - چونان افلاطون با پذیرش نظام پادشاهی اعلام میدارد که باید پادشاه با عدل و تدبیر و رای حکومت کند و تلویحاً نظر میدهد که صاحب عدل و تدبیر و رای، شایسته پادشاهی است. بیگمان باب اول بوستان، باب عدل و تدبیر و رای، حاوی نظریات سعدی در باب حاکم و حکومت آرمانی و بهطور کلی در باب آرمانشهرِ مورد قبول اوست و اگر آنسان که برخی از محققان گفتهاند، باب دوم بوستان که در احسان است، مکمل باب اول بهشمار آید و چون باب اول خطاب به پادشاه باشد، [۲۰۲]
نورالله ایران پرست، مقدمه بر بوستان سعدی، تهران، ۱۳۵۶ش.
حاکم مطلوب سعدی حاکمی است که گذشته از تکیه کردن بر عدل و تدبیر و رای در حکومت، احسان را هم از نظر دور نمیدارد و بدینسان، در خدمت به خلق توفیقی چشمگیرتر مییابد.۱۰ - آرمانشهر سعدیطبقات ۳ گانه: آرمانشهر سعدی نیز چونان آرمانشهر افلاطون از ۳ طبقه شهریاران، سپاهیان و پیشهوران تشکیل میشود، اما سعدی ذات شهریاران را طلا، ذات سپاهیان را نقره و ذات پیشهوران را آهن و برنج نمیداند. [۲۰۳]
افلاطون، جمهور، ج۱، ص۲۰۲، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، ۱۳۴۸ش.
و برای هر طبقه شأنی خاص قائل است.۱۰.۱ - شهریارانشهریاران: نظامی که سعدی میشناسد، نظام پادشاهی است. وی در اصلاح این نظام میکوشد و بر آن است که اگر پادشاه دارای صفاتی نیک باشد و به تعبیر حکما به فضایلی چند آراسته باشد، پادشاهی مطلوب و آرمانی خواهد بود. بر این اساس، پادشاه باید اولاً زندگی سادهای داشته باشد و از تجمل که لازمه آن تحمل محرومیت از سوی مردم است، بپرهیزد. [۲۰۴]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۶۱،۴۶۷، ۵۱۲ - ۵۲۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تأکید بر زندگی ساده پادشاه یادآور توصیههای افلاطون در باب زندگی شهریاران فیلسوف است که از داشتن مال و ملک و حتی زن و فرزند محرومند. [۲۰۵]
افلاطون، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، ۱۳۴۸ش.
ثانیاً متصف به صفاتی چون خردمندی، پارسایی و خداترسی [۲۰۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۲۵، ۲۲۸، ۲۴۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
انصاف، جوانمردی و خوشخویی باشد. [۲۰۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۴۶، ۲۹۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
ثالثاً در عین شفقت ورزیدن به مردم [۲۰۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۵۱۲ ،۵۲۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و در نظر گرفتن صلاح آنان [۲۰۹]
سعدی، بوستان، بیت ۲۴۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
باید به دو امر بسیار مهم توجه کند:نخست آنکه روش درشتی و نرمی همراه با هم را [۲۱۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۹۰، ۲۹۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
در پیش گیرد و بر اجرای عادلانه مکافات که دادن پاداش به نیکان، و به کیفر رساندن بدان است [۲۱۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۵۳، ۲۵۵، ۲۶۶-۲۷۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تأکید ورزد. توصیه سعدی به پادشاه مبنی بر رسیدگی به احوال زندانیان و بازشناسی گناهکار از بیگناه در میان آنان معلول همین دقت نظر اوست. [۲۱۲]
سعدی، بوستان، بیت ۴۵۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
دوم آنکه در انتخاب عاملان شایسته و تحقق شایستهسالاری [۲۱۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۲۹،۳۳۰، ۱۰۵۰-۱۰۵۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
دقت نظر معمول دارد و عاملانی خداترس، پرهیزگار، امانتگزار، دادگر و مداراکننده با مردم برگزیند. [۲۱۴]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۴۹،۲۵۱، ۲۸۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
توانگر بودنِ عاملانی را که به امور مالی میپردازند، از جمله شرایط انتخاب آنان شمارد [۲۱۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۷۷،۲۷۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و عاملانی را که احتمال تبانی و همدستی آنان میرود، انتخاب نکند. [۲۱۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۷۹،۲۸۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
با این همه، نخست آنان را بیازماید، آنگاه مقام و مسئولیت بخشد. [۲۱۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۳۲۹،۳۳۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و با چنین تدبیرها و در پرتو چنین راههایی راه اجرای عدالت را هموار سازد. [۲۱۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۹۹،۵۰۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سعدی در طراحی شخصیت پادشاه و شیوه مطلوب پادشاهی، به تاریخ میهن خود، ایران توجهی خاص دارد و بر نیک و بد پادشاهان ایران زمین انگشت مینهد و سرگذشت و سرنوشت نیک و بد پادشاهان ایران را در برابر چشمان خواننده ترسیم و تجسیم میکند؛ چنانکه باب عدل، با اندرز خسرو انوشیروان - که در فرهنگ ایران اسلامی نماد عدل است و طبق حدیثی معروف، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تولد خود در روزگار وی اشاره کرده است. [۲۱۹]
حسین ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۶۰۵-۶۰۶، به کوشش زتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
- در لحظه مرگ، در زمینه توجه به مردم آغاز میشود، با تصریح بدین معنا: «که خاطر نگهدار درویش باش / نه در بند آسایش خویش باش» [۲۲۰]
سعدی، بوستان، بیت۲۱۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲۲۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۲۰، ۲۳۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و با اندرز خسرو پرویز به شیرویه که «بر آن باش تا هرچه نیت کنی / نظر در صلاح رعیت کنی» [۲۲۲]
سعدی، بوستان، بیت۲۴۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲۲۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۴۱، ۲۴۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
ادامه مییابد و از دارای فرخ تبار سخن میرود و اینکه پادشاه باید دوست خود را از دشمن باز شناسد. [۲۲۴]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۸۳، ۴۹۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و سرانجام، به ستم خسروان عجم بر زیردستان که نتیجه آن نارضاییِ مردم بود و برافتادن بنیاد پادشاهی این خسروان اشاره میشود. [۲۲۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۶۴۱،۶۴۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰.۲ - سپاهیانسپاهیان: در آرمانشهر سعدی سپاهیان اهمیتی ویژه دارند. سخنان سعدی در این باب را میتوان در دو بخشِ صلح و جنگ مورد بحث قرار داد: ۱۰.۲.۱ - صلحصلح: سعدی جنگ را به شدت زشت میشمارد. [۲۲۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۷۶،۴۸۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و بر صلح تأکید میورزد: «به نزدیک من صلح بهتر که جنگ» [۲۲۷]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۰۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و اعلام میدارد که «به مردی که ملک سراسر زمین / نیرزد که خونی چکد بر زمین» [۲۲۸]
سعدی، بوستان، بیت ۴۷۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
به نظر سعدی باید با تدبیر در حفظ صلح کوشید که حکایت، حکایت رهاندن مور است از «طاس رخشنده» که «رهاننده را چاره باید نه زور» [۲۲۹]
نظامی گنجوی، شرف نامه، ج۱، ص۲۹۱، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۶ش.
و «به تدبیر رستم درآید به بند» [۲۳۰]
سعدی، بوستان، بیت ۹۹۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲۳۱]
سعدی، بوستان، بیت ۹۹۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
بنابراین، باید با تدبیر در حفظ صلح کوشید و آتش جنگ را خاموش ساخت؛ تدبیرهای پیشنهادی سعدی اینهاست: ۱. بستن درِ فتنه جنگ با صرف مال و نعمت، بهویژه وقتی که دشمن قوی است. [۲۳۲]
سعدی، بوستان، بیت ۹۹۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲. دفع دشمن با «تعویذ احسان» [۲۳۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۹۹۶،۹۹۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۳. دفع دشمن با احترام: «چو دستی نشاید گزیدن ببوس». [۲۳۴]
سعدی، بوستان، بیت ۹۹۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰.۲.۲ - جنگجنگ: از آنجا که گاه چارهگریها و تدبیرها در امر حفظ صلح کارگر نمیافتد و چارهای جز جنگ نمیماند، دست به شمشیر بردن حلال است. [۲۳۵]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۰۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و دفاع ضرورت مییابد. سعدی بدین امر توجه خاص دارد و از جهت به مسئله میپردازد.۱۰.۲.۲.۱ - تشکیل نیروی نظامیاولاً ضرورت تشکیل دادن نیروی نظامی را طی مباحثی مستقل، با واقعبینی و توجهی ویژه به پادشاه گوشزد میکند: «گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی» [۲۳۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۹۹۴،۱۰۳۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
«گفتار اندر نواخت لشکریان در حالت امن» زمان صلح، یعنی کوشش در امر پرورش و نگهداری سپاهی منظم، کارآزموده و راضی و خوشدل تا در زمان جنگ و دفاع از کشور به کار آیند. [۲۳۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۳۴،۱۰۴۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
«گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده» [۲۳۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۴۴، ۱۰۶۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سرانجام آنجا که از تربیت «اهل رای» و «اهل بازو» [۲۳۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۶۹،۱۰۷۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سخن میرود و بر این معنا تأکید میشود که «قلمزن نکودار و شمشیرزن» [۲۴۰]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۷۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
در خلال همین مباحث است که سعدی به نکاتی بس مهم در امر تربیت و نگاهداری سپاه توجه میکند و به پادشاه هشدار میدهد که «سپاهی که خوشدل نباشد ز شاه / ندارد حدود ولایت نگاه» [۲۴۱]
سعدی، بوستان، بیت ۴۶۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و «کنون دست مردان جنگی ببوس / نه آنگه که دشمن فرو کوفت کوس» [۲۴۲]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۳۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
توجه بدین امر بایسته مینماید که تربیت فردی سپاهیان در آرمانشهر سعدی برطبق ضوابط و قواعدی صورت میگیرد که در بحث «تهذیب اخلاق» از آن سخن رفت، یعنی سپاهیان نیز از افرادی فراهم میآیند که از مرحله تهذیب فردی گذشتهاند. ۱۰.۲.۲.۲ - آیین مردانگیثانیاً از همین منظر و بر بنیاد همین نگرش اخلاقی - تربیتی است که سعدی خطاب به پادشاه و سپاهیان بر اجرای آیین مردانگی تأکید میورزد. فیالمثل حمله به سرزمین دشمن را منع میکند، از آنرو که دشمن در حصاری امن پناه میجوید و مردم بیگناه پایمال میشوند و آسیب میبینند. [۲۴۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۵۰،۴۵۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
یا حمله آوردن به سپاه ضعیفتر را نامردی و نامردمی میشمارد: «نه مردی است بر ناتوان زور کرد» [۲۴۴]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۰۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰.۲.۲.۳ - تدابیر جنگثالثاً آنجا که راهی جز جنگ نمیماند و تدبیرها و چارهگریها بینتیجه میماند و دست از همه حیلتی در میگسلد [۲۴۵]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۰۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
سعدی به دقیقترین نکتهها و سنجیدهترین راهها توجه میکند و به پادشاه و به سپاهیان این موارد را میآموزد:۱. پیشنهاد صلح دشمن را بپذیرند؛ چه، این امر بر قدر و هیبت آنان میافزاید. [۲۴۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۰۸،۱۰۰۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
اما از مکر او نیز غافل نمانند. [۲۴۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۱۵،۱۰۱۶، ۱۰۷۵-۱۰۷۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲. با دشمنی که بر جنگ پای میفشارد، بجنگند: «که با کینهور مهربانی خطاست» [۲۴۸]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۱۱،۱۰۱۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و در برابر خداوند نیز مسئولیت متوجه دشمن است. [۲۴۹]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۱۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۳. دلیران کارآزموده و فرماندهان کارکشته به کار گیرند و در هر حال از تدبیر پیران کهن بهرهمند گردند که توفیق جوانان در جنگ با نیروی تدبیر پیران به بار میآید. [۲۵۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۱۷، ۱۰۱۸، ۱۰۴۴-۱۰۵۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰.۲.۲.۴ - توصیههارابعاً سعدی از چند و چون جنگ و گریز به پادشاه - که هنگام جنگ نقش فرماندهی سپاه را به عهده دارد - توصیههایی درخور توجه میکند که از جمله آنهاست: ۱. «چو شب شد، در اقلیم دشمن مایست» [۲۵۱]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۲۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و هنگام حرکت در شب از کمینگاهها غافل مباش. [۲۵۲]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۲۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۲. در فاصله یک روزه از دشمن توقف کن که اگر دشمن در حمله پیشدستی کرد، یک روز راه آمده، و خسته باشد و امکان پیروزی تو بیشتر شود. [۲۵۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۲۵، ۱۰۲۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۳. پرچم دشمنِ شکست خورده را بیفکن تا دشمن دوباره تجمع نکند. [۲۵۴]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۲۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۴. نه فرمانده باید در تعقیب فراریان از سپاه خود چندان دور شود که در خطر افتد، نه غارتِ سپاه شکست خورده باید موجب غفلت سپاه از فرمانده گردد. [۲۵۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۳۰،۱۰۳۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۵. فرمانده باید با فراریان از جنگ با شدت عمل رفتار کند و پایداران در جنگ را بنوازد. [۲۵۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۶۰،۱۰۶۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶. ضمن جلوگیری از اتحاد دو دشمن و مشغول داشتن یکی از دشمنان به نیروی تدبیر، دشمن دیگر را سرکوب کند و در صورت لزوم با دشمنِ دشمن از در دوستی درآید، اختلاف در سپاه دشمن اندازد و بدینسان به هدف خود برسد. [۲۵۷]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۸۰، ۱۰۸۸، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۷. با فرماندهان دشمن که بدو پناه میآورند، مدارا کند تا زمینه پناهندگی دیگر فرماندهان سپاه دشمن فراهم آید. [۲۵۸]
سعدی، بوستان، بیت ۱۰۹۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۸. فرماندهان اسیر شده را بنوازد تا در موقع مناسب امکان مبادله آنان را با فرماندهان اسیر در دست دشمن داشته باشد. [۲۵۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۹۲،۱۰۹۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۹. با دشمنی که به ظاهر دوست شده است، برخورد احتیاط آمیز کند و سپاهی عاصی شده بر فرمانده خود را به کار نگیرد. [۲۶۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۰۹۹،۱۱۰۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰. اقلیم فتح شده دشمن را به زندانیان آن اقلیم سپرد که زندانیان دشمنِ حاکمِ شکست خوردهاند و لاجرم طرفدار پادشاه فاتح؛ همچنین با مردم سرزمین فتح شده رفتاری شایستهتر از حاکم پیشین داشته باشد و بدینسان، مردم را با خود همراه سازد که آزردن مردم سبب نارضایی آنان میشود و زمینه را برای نفوذ دشمن و تسلط مجدد وی فراهم میآورد. [۲۶۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۱۱۰۸،۱۱۱۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تحلیل هریک از این معانی - حتی با معیارهای امروزین - نتایجی بس ارجمند به بار میآورد. محمد قراگوزلو در یک مقاله بدین مهم پرداخته، و دیدگاههای سعدی را در زمینه جنگ و صلح، با توجه به دیدگاههای امروز مورد بحث قرار داده است. [۲۶۲]
محمد قراگوزلو، «جنگ و صلح از مزغل سعدی»، ج۱، ص۴۱-۵۴، سعدی شناسی، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش، دفتر۷.
۱۰.۳ - پیشهورانپیشهوران: پیشهوران یا عامه مردم در آرمانشهر سعدی، جایگاهی بس والا و بالا دارند و ارزش آنان در قیاس با طلا و نقره - چنانکه افلاطون میپندارد - ارزش مفرغ نیست. سعدی قرنها پیش، از ارزش و اهمیت مردم به مثابه اساس جامعه و بنیاد حکومت سخن میگوید و تصریح میکند که تاجداری شاه از رعیت است. [۲۶۳]
سعدی، بوستان، بیت۲۲۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و قدرت شاه از مردم سرچشمه میگیرد؛ به زبان تشبیه و تمثیل، سلطان به درختی میماند که مردم ریشه آن درختند. [۲۶۴]
سعدی، بوستان، بیت۲۲۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و درخت بیریشه برپای نمیماند. پیداست که میان آهن و برنج و مفرغ بودنِ مردم در جنب طلا بودنِ پادشاه - آنسان که افلاطون در جمهوری تصریح میکند. [۲۶۵]
افلاطون، جمهور، ج۱، ص ۲۰۲، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، ۱۳۴۸ش.
- با بنیاد قدرت بودن مردم - که سعدی بر آن پای میفشارد - تا چه مایه تفاوت است. از این دیدگاه است که در آرمانشهر سعدی، حاکم (پادشاه) پاسدار درویش محتاج است و نگاهبان مردم از دشمنان [۲۶۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۲۲۱،۲۲۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و در یک کلام، خدمتگزار مردم است و موظف است که جز در صلاح رعیت نظر نکند. [۲۶۷]
سعدی، بوستان، بیت ۲۴۰، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
حتی طریقت او خدمت خلق است و بس [۲۶۸]
سعدی، بوستان، بیت ۵۴۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و این معنا را سعدی در حکایت اتابک تُکله [۲۶۹]
سعدی، بوستان، بیتهای ۵۳۷ ،۵۴۷، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
که با صاحبدلی رای میزند تا سلطنت را ترک گوید و به کنج عبادت نشیند، از زبان صاحبدل چنین باز میگوید: «طریقت بجز خدمت خلق نیست/ به تسبیح و سجاده و دلق نیست» [۲۷۰]
سعدی، بوستان، بیت ۵۴۳، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۱۰.۳.۱ - تأکید بر خدمت به خلقتأکید سعدی بر خدمت به خلق و تأمین آسایش مردم تا بدانجاست که ترجیح میدهد خزانه تهی بماند، اما مردم در رنج نباشند. [۲۷۱]
سعدی، بوستان، بیت ۵۹۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و تصریح میکند که «کسی زین میان گوی دولت ربود/ که در بند آسایش خلق بود» [۲۷۲]
سعدی، بوستان، بیت ۷۹۴، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و در تأیید داد و دهش و نیکی و خدمت به خلق و نقد و رد بیداد و ستم - ضمن تذکار به ناپایداری جهان و «گفتار اندر بیوفایی دنیا» [۲۷۳]
سعدی، بوستان، بیتهای ۷۹۱، ۷۹۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
- حکایتها باز میگوید تا آثار مثبت و منفی داد و بیداد و نتایج مطلوب و نامطلوب خدمت و خیانت به خلق را بنماید. از جمله این حکایتهاست: «حکایت قزل ارسلان با دانشمند» [۲۷۴]
سعدی، بوستان، بیتهای ۸۱۰ ،۸۲۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و حکایت پادشاه غور با مردی روستایی و شکوهها و شکایتهای وی از بیداد و ستم شاه [۲۷۵]
سعدی، بوستان، بیتهای ۸۳۶ ، ۹۰۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
که از مصادیق بارز «ناله دادخواه» است که فقط حاکمان دادگر میشنوند و به گوش خفتگان غفلت و مستان قدرت و غرور نمیرسد. [۲۷۶]
سعدی، بوستان، بیتهای ۴۹۹،۵۰۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
هدف سعدی از نقل اینگونه حکایتها و نمودن نیک و بدها - که چیزی جز نقد روشنبینانه و شجاعانه قدرت و قدرت مداران نیست - دعوت پادشاه به دادگری و نیکی نسبت به مردم است؛ مردمی که در آرمانشهر سعدی یا خود از حاکم بیدادگر انتقام میگیرند، یا خدایشان؛ و بر این اساس، تصریح میکند: «پریشانی خاطر دادخواه / براندازد از مملکت پادشاه» [۲۷۷]
سعدی، بوستان، بیت ۵۰۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و میافزاید: «ستاننده دادِ آن کس خداست / که نتواند از پادشه دادخواست» [۲۷۸]
سعدی، بوستان، بیت۵۱۱، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
و بدینسان، آنگونه که در گلستان نیز تصریح کرده است از شکلگیری جنبش مردم در برابر بیدادگریهای حکام سخن میگوید: «اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد، یعنی آنان که دستِ قوت ندارند سنگ خورده نگه دارند تا به وقت فرصت دمار از دماغ ظالم برآرند» [۲۷۹]
سعدی، کلیات، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
سعدی در پی طرح این معنا از یک سو به طرح داستانهایی چون داستان دادگری و شفقتِ «ابن عبدالعزیز» میپردازد که در خشک سالی حتی نگین بیمانند و بیبهای انگشتری خود را میفروشد و با تمام توان در کار حلِ مشکل مردم میکوشد و آسایش مرد و زن را بر آرایش خویشتن ترجیح میدهد. [۲۸۰]
سعدی، بوستان، بیتهای ۵۱۲ ، ۵۲۵، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
از اینرو که شاه را به دادگری و انصاف و مردمداری برانگیزد. از سوی دیگر حکایتهایی چون «حکایت شحنه مردم آزار» را طرح میکند که چون در چاه افتاد، مردم ستمدیده مترصدِ فرصت، انتقامجویانه سنگ بر سرش میکوفتند و در پاسخ او که طلب کمک میکرد، یکی از انتقامجویان فریاد برآورد: «تو هرگز رسیدی به فریاد کس / که میخواهی امروز فریادرس» [۲۸۱]
سعدی، بوستان، بیتهای ۷۲۴،۷۳۶، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
همچنین به دنبال این حکایت، حکایت یکی از بیدادگریهای حجاج بن یوسف را میآورد و بر انتقام الهی از حجاج و ننگ و عقوبتی که به اراده الهی تا قیامت بر او میماند. [۲۸۲]
سعدی، بوستان، بیتهای ۷۳۷، ۷۵۲، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش.
تأکید میکند تا نشان دهد که سرنوشت و سرگذشتِ شحنههای مردم آزار و سرگذشت و سرنوشت «حجاج»ها یکی است که به هر حال، یا مردم خود انتقام میگیرند، یا خداوند دادگر داد آنان را از بیدادگر میستاند.۱۰.۳.۲ - توسل به خدا در برابر ستمکاراز این منظر است که سعدی سرانجام، توسل به خدا را در برابر ظلم ستمکار توصیه میکند: «جزای نیک و بد خلق با خدای انداز/ که دست ظلم نماند چنین که هست دراز» [۲۸۳]
سعدی، کلیات، ج۱، ص۸۲۹، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و به سلطانِ جورپیشه توصیه میکند که مرگ را از خاطر نبرد. [۲۸۴]
سعدی، کلیات، ج۱، ص۷۴۵-۷۴۶، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۸۵]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمد حسن مهدوی اردبیلی، تهران، ۱۳۶۴ش.
در جنب این معانی توجه بدین نکته بایسته مینماید که اهمیت خلق، یا به تعبیر دیگر پایگاه بلند پیشهوران و ارزش طلایی آنان برآمده از فرهنگ ایرانی - اسلامی است؛ [۲۸۶]
تدبیر فرزندان، نورالله ایران پرست، مقدمه بر بوستان سعدی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۲۸۷]
نورالله ایران پرست، مقدمه بر بوستان سعدی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۲۸۸]
محمود آلوسی، روح المعانی، ج۲۰، ۱۰۹، قاهره، اداره الطباعه المنیریه.
مؤید این معنا تواند بود.با اتخاذ چنین شیوهها و در پرتو چنین تدبیرها و چنین رایهاست که دادگری تحقق مییابد و مدینه فاضله موردنظر سعدی شکل میگیرد؛ شهری که وظایف شهریار آن در برابر رعایا، در برابر دستگاه حکومت، در برابر دشمنان ملک و در برابر خداوند [۲۸۹]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص۱۹۰، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمد حسن مهدوی اردبیلی، تهران، ۱۳۶۴ش.
معین است و در آن هرچیز در جای خویش قرار دارد و سایه عدل بر آن گسترده است؛ زیرا که از دیدگاه اهل حکمت، عدل معنایی جز نهادن هر چیز در جای خود نمیتواند داشت. [۲۹۰]
محمد شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۴۲، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
و عادل آن کس است که هرچیز را در جای خود نهد. ۱۱ - اهمیت بوستاناعتبار و حیثیت ادبی بوستان سبب شده است که از همان آغاز، شاید از زمان حیات شاعر، خاصّ و عام به آن توجه کنند و به عنوان کتاب درسی و آیین نامه زندگی بارها با کلیات اشعار سعدی یا بهطور جداگانه رونویسی شود. به همین سبب است که نسخههای معتبر و کهن بوستان در بیشتر کتابخانههای دنیا در دسترس است. گذشته از نسخه خطّی کلیات سعدی در کتابخانه فرهنگستان علوم تاجیکستان (شماره ۵۰۳) با تاریخهای چندگانه حتی مربوط به زمان سعدی، قدیمترین نسخه معتبر و در خور توجه بوستان، که مبنای چاپ یوسفی نیز قرار گرفته، همان نسخه کلیات سعدی مشتمل بر بوستان در کتابخانه بنیاد بودمر است [۲۹۲]
مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، ص ۱۳ـ۱۴، مقدمه یوسفی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش الف.
دهها نسخه دیگر نیز در کتابخانههای ایران، ترکیه، هند و اروپا محفوظ است که البته در عناوین و تعداد ابیات و ضبط کلمات آنها با یکدیگر اختلافهایی دیده میشود. [۲۹۳]
محمد موسی هنداوی، سعدی الشیرازی: شاعر الانسانیه، ج۱، ص۳۱۳، عصره، حیاته، دیوانه «البوستان»، قاهره ۱۹۵۱.
۱۲ - نسخهها و شرحها و ترجمهها و چاپهاآثار سعدی، از جمله بوستان از زمان پدید آمدن مورد توجه خاص و عام قرار داشته، و در گستره ایران فرهنگی نه فقط به عنوان اثری ادبی و زبانی، که به عنوان اثری در زمینه حکمت و اخلاق و تعلیم و تربیت همواره مورد توجه بوده است. به همین سبب، این اثر پیوسته مورد استنساخ قرار میگرفته، و نسخههای بسیاری از آن برای استفاده خاص و عام فراهم میآمده است. همچنین بر آن شرحها مینوشتهاند، فرهنگ لغات و اصطلاحات تنظیم میکردهاند و به زبانهای دیگر (زبانهای هندی و ترکی از قدیم و زبانهای فرنگی از حدود سده ۱۷م به این سو) بر میگرداندهاند. ۱۲.۱ - نسخههای خطینسخههای خطی: از بوستان نسخههای خطی بسیاری فراهم آمده است که در کتابخانههای بزرگ ایران و جهان نگهداری میشود. منزوی افزون بر ۳۰۰ نسخه خطی از این کتاب معرفی میکند که در کتابخانههای پاکستان محفوظ است [۲۹۴]
منزوی، خطی مشترک، ج۷، ص۲۶۲-۲۸۳.
همو در کتاب سعدی بر مبنای نسخههای خطی پاکستان به معرفی ۳۵۵ نسخه خطی میپردازد. [۲۹۵]
منزوی، سعدی بر مبنای نسخههای خطی پاکستان، ج۱، ص۲۴-۵۱، اسلامآباد، ۱۳۶۳ش.
و در فهرست نسخههای خطی فارسی مشخصات و نشانی نزدیک به ۴۰۰ نسخه خطی بوستان در کتابخانههای ایران، شبه قاره، ترکیه، روسیه، فرانسه، مصر، انگلستان، آمریکا و... را در اختیار اهل تحقیق قرار میدهد. [۲۹۶]
منزوی، خطی، ج۴، ص۲۶۶۳- ۲۶۶۸.
[۲۹۷]
منزوی، خطی، ج۴، ص۳۳۴۷-۳۳۶۰.
چنین مینماید که در کتابخانههای قفقاز و آسیای مرکزی، مثل کتابخانه بزرگ تاشکند نیز نسخههایی خطی از بوستان موجود باشد.۱۲.۲ - شرحهاشرحها: بر بوستان به زبان فارسی، ترکی و حتی برخی از زبانهای هندی مثل زبان پنجابی و اردو شروح بسیار نوشتهاند که از جمله آنها شرح سروری به زبان فارسی، و شروح شمعی، سودی و هوایی به زبان ترکی است. [۲۹۸]
محمدعلی طبری، زبدة الاثار، تهران، ۱۳۷۲ش.
شمار شروح بوستان به زبان فارسی و همچنین فرهنگ واژههای این کتاب در شبه قاره هند چشمگیر است. منزوی افزون بر ۱۵۰ شرح و فرهنگ واژههای بوستان در کتابخانههای پاکستان معرفی میکند. [۲۹۹]
منزوی، خطی مشترک، ج۷، ص۲۸۴-۲۹۴.
[۳۰۰]
منزوی، سعدی بر مبنای نسخههای خطی پاکستان، ج۱، ص۵۲ -۷۱، اسلامآباد، ۱۳۶۳ش.
[۳۰۱]
محمد خزائلی، شرح بوستان، تهران، ۱۳۶۲ش.
بوستان یا پارههایی از آن، به زبانهای مختلف شرح و تفسیر شده است. یکی از شروح کهن آن، شرح شیخ مصطفی بن شعبان (متوفی ۹۶۹) به فارسی است. شرح سودی (متوفی ۱۰۰۰) از بهترین و مشهورترین شرحهای ترکی بوستان است. برای اهالی شبه قاره نیز شروح کلکته و کانپور و لکهنو مرجع بوده است. [۳۰۲]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص۳۶۴ـ۳۶۶، ترجمه محمد حسن مهدوی اردبیلی و غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ش.
پژوهندگان از شرح محمد خزائلی (تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۴۸ش)، و حواشی غلامحسین یوسفی بر بوستان بهره بسیار بردهاند.۱۲.۳ - ترجمههاترجمهها: ترجمههای بوستان شامل ترجمه به زبانهای اسلامی و زبانهای فرنگی است: الف - به زبانهای اسلامی: شامل ترجمه به زبان ترکی [۳۰۳]
محمدعلی طبری، زبدة الاثار، تهران، ۱۳۷۲ش.
به زبانهای پاکستانی اعم از ترجمههای چاپ شده [۳۰۴]
راهی، اختر، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷، ترجمه متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام آباد، ۱۳۶۵ش/۱۹۸۶م.
و نسخههای خطی ترجمه بوستان که به چاپ نرسیده است [۳۰۵]
راهی، اختر، ج۱، ص۳۳۸، ۳۵۲، ترجمه متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام آباد، ۱۳۶۵ش/۱۹۸۶م.
ب - به زبانهای فرنگی: شامل ترجمه به زبانهای لاتین، فرانسه، آلمانی، هلندی و انگلیسی و جز آنها. این ترجمهها که از سده ۱۱ق/۱۷م آغاز میشود، شامل ترجمه تمام بوستان، یا بخشهایی از آن است. برخی از این ترجمهها منثور است و برخی منظوم، برخی آزاد، و برخی لفظ به لفظ. هانری ماسه گزارشی کوتاه، اما جامع و سودمند از ترجمههای بوستان به زبانهای فرنگی به دست داده است. [۳۰۶]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص ۳۸۵- ۳۸۸، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمد حسن مهدوی اردبیلی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۳۰۷]
محمد خزائلی، شرح بوستان، تهران، ۱۳۶۲ش.
بوستان از دیرباز توجه پژوهندگان و جویندگان غیر ایرانیِ ادب فارسی را به خود جلب کرده و تمام یا بخشهایی از آن ترجمه شده است. ترجمه لاتینی چاپ نشده ای از بوستان به قلم تامس هاید (۱۶۳۶ـ۱۷۰۳ میلادی) در دست است که آن را شارل شفر در ۱۳۰۷/۱۸۹۰ در مقدمه کتاب > وضع ایران < اثر رافائلِ مانسی ذکر کرده است. ژ. هورن نیز بوستان را به هلندی ترجمه کرد که در 1099/1688 در آمستردام چاپ شد. [۳۰۸]
هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ج۱، ص۳۸۵ـ ۳۸۸، ترجمه محمد حسن مهدوی اردبیلی و غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ش.
ترجمه بوستان به زبانهای شرقی نیز از گذشتههای بسیار دور مرسوم بوده است. از جمله زرغونه دختر دین محمد کاکر، از اهالی پنجوابی قندهار، در ۹۰۳ بوستان را به زبان پنبتو (پشتو) ترجمه کرد و نام آن را بوستان دپستو گذاشت. [۳۰۹]
عبدالقیوم قویم، «آثار سعدی و سخنوران افغانستان»، ج۱، ص۲۷۴ـ۲۷۵، در کنگره جهانی سعدی و حافظ (۱۳۵۰: شیراز)، مقالاتی درباره زندگی و شعر سعدی، شیراز ۱۳۵۲ش.
جان هون نین، عضو هیئت علمی دانشگاه پکن، بوستان را به چینی ترجمه کرد که در ۱۳۶۸ ش/ ۱۹۸۹ در پکن به چاپ رسید.۱۲.۴ - چاپهاچاپها: از بوستان چاپهای بسیاری به صورت مستقل، یا ضمن کلیات بهویژه در ایران و شبه قاره، به صورت سنگی و سربی صورت گرفته است. بیشتر این چاپها، چاپهای بازاری و غیر علمی است و شماری از آنها با روش علمی - انتقادی تصحیح شده است. مشار در فهرست کتابهای چاپی فارسی نسخههای چاپ شده بوستان را تا بهمن ۱۳۵۰ معرفی کرده است. [۳۱۰]
خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج۱، ص۷۹۴-۷۹۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
از آن سال تاکنون نیز نسخههایی از بوستان به چاپ رسیده که مشهورتر و منقحتر از همه نسخه مصحح غلامحسین یوسفی است.۱۳ - فهرست منابع(۱) محمود آلوسی، روح المعانی، قاهره، اداره الطباعه المنیریه. (۲) ابن سینا، التنبیهات و الاشارات، به کوشش محمود شهابی، تهران، ۱۳۳۹ش. (۳) ارسطو، اخلاق نیکو ماخس، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴) افلاطون، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، ۱۳۴۸ش. (۵) نورالله ایران پرست، مقدمه بر بوستان سعدی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۶) بهجت الفقیه، ستایش سعدی از خودش، یغما، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۲۸، شم۳. (۷) احمد بهمنیار، بر حکمت سعدی نتوان خرده گرفتن، تعلیم و تربیت، تهران، ۱۳۱۶ش، س۷، شم بهمن و اسفند. (۸) حسین ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م. (۹) محمد خزائلی، شرح بوستان، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۰) اصغر دادبه، پاسخ استادان، نامه فرهنگ، تهران، ۱۳۷۹ش، س ۱۰، دوره۳، شم ۳۸. (۱۱) اصغر دادبه، حکایت تناقض گوییهای سعدی، سعدی شناسی، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۲ش، دفتر۶. (۱۲) علی دشتی، قلمرو سعدی، تهران، ۱۳۴۴ش. (۱۳) راهی، اختر، ترجمه متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام آباد، ۱۳۶۵ش/۱۹۸۶م. (۱۴) عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، تهران، ۱۳۷۴ش. (۱۵) ملاهادی سبزواری، اسرار الحکم، به کوشش ابوالحسن شعرانی و ابراهیم میانجی، تهران، ۱۳۸۰ق. (۱۶) ملاهادی سبزواری، شرح منظومه، به کوشش مهدی محقق و ت ایزوتسو، تهران، ۱۳۴۸ش. (۱۷) سعدی، بوستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۲ش. (۱۸) سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۹) شبلی نعمانی، شعر العجم، ترجمه محمدتقی فخرداعی، تهران، ۱۳۶۳ش. (۲۰) سیروس شمیسا، انواع ادبی، تهران، ۱۳۷۰ش. (۲۱) سیروس شمیسا، سبک شناسی شعر، تهران، ۱۳۷۴ش. (۲۲) محمد شهرستانی، الملل و النحل، به کوشش محمد سید کیلانی، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م. (۲۳) محمد صدرالدین شیرازی، شرح الهدایه الاثیریه، تهران، ۱۳۱۳ق. (۲۴) محمد صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه، به کوشش جلال الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۶۰ش. (۲۵) محمدعلی طبری، زبده الاثار، تهران، ۱۳۷۲ش. (۲۶) فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، به کوشش احمدحسینی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۲۷) فروغی محمدعلی، مقدمه بر «بوستان»، کلیات (نک: هم، سعدی). (۲۸) قرآن کریم. (۲۹) محمد قراگوزلو، «جنگ و صلح از مزغل سعدی»، سعدی شناسی، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، ۱۳۸۳ش، دفتر۷. (۳۰) قطب الدین شیرازی، دره التاج، به کوشش ماهدختبانوهمایی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۳۱) محمد لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۷۱ش. (۳۲) هانری ماسه، تحقیق درباره سعدی، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمد حسن مهدوی اردبیلی، تهران، ۱۳۶۴ش. (۳۳) صدرالدین محلاتی، مکتب عرفان سعدی، شیراز، ۱۳۴۶ش. (۳۴) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۳۵) منزوی، خطی. (۳۶) منزوی، خطی مشترک. (۳۷) منزوی، سعدی بر مبنای نسخههای خطی پاکستان، اسلامآباد، ۱۳۶۳ش. (۳۸) ضیاء موحد، سعدی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۳۹) محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، به کوشش مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، ۱۳۶۰ش. (۴۰) محمد نصیرالدین طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، تهران، ۱۳۷۹ق. (۴۱) نظامی گنجوی، شرف نامه، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۶ش. (۴۲) حسن وحیددستگردی، حکیم نظامی گنجوی، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶. (۴۳) کیخسرو هخامنشی، حکمت سعدی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴۴) حبیب یغمایی، گردش در بوستان، ارمغان، تهران، ۱۳۱۸ش، س ۲۰، شم ۶. (۴۵) یوسفی غلامحسین، توضیحات بر بوستان، (نک: هم، سعدی). (۴۶) یوسفی غلامحسین، جهان مطلوب سعدی در بوستان، بوستان (نک: هم، سعدی). (۴۷) یوسفی غلامحسین، سیری در بوستان سعدی، درآرزوی خوبی و زیبایی، تهران، ۱۳۷۰ش. (۴۸) منصور رستگار فسائی، «سعدی و فردوسی»، در کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد شیخ مصلح الدین سعدی (۱۳۶۳: شیراز)، ذکر جمیل سعدی: مجموعه مقالات، تهران ۱۳۶۴ش. (۴۹) غلامعلی رعدی آذرخشی، «سخنی درباره شاهنامه و بوستان»، آینده، سال ۸، ش ۸ (آبان ۱۳۶۱). (۵۰) عبدالحسین زرین کوب، سیری در شعر فارسی، تهران ۱۳۶۳ش. (۵۱) محمد قزوینی، «ممدوحین شیخ سعدی»، در سعدی نامه: یادگار هفتصدمین سال تألیف گلستان، تعلیم و تربیت، سال ۷، ش ۱۱ و ۱۲ (بهمن ـ اسفند ۱۳۱۶). (۵۲) عبدالقیوم قویم، «آثار سعدی و سخنوران افغانستان»، در کنگره جهانی سعدی و حافظ (۱۳۵۰: شیراز)، مقالاتی درباره زندگی و شعر سعدی، شیراز ۱۳۵۲ش. (۵۳) ابراهیم قیصری، «یادداشتی درباره مأخذیک داستان از بوستان»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۹، ش ۱و۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۵). (۵۴) تقی وحیدیان کامیار، «فردوسی و سعدی در حماسه سرایی»، کتاب پاژ، ش ۱ (دی ۱۳۶۹). (۵۵) محمد موسی هنداوی، سعدی الشیرازی: شاعر الانسانیه، عصره، حیاته، دیوانه «البوستان»، قاهره ۱۹۵۱. (۵۶) Iranica. ۱۴ - پانویس
۱۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بوستان»، شماره۵۱۶۷. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بوستان»، شماره۲۰۶۱. ردههای این صفحه : ادبیات فارسی | دیوان های اشعار فارسی | شعر | مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی | مقالات دانشنامه جهان اسلام
|